افکار عفونت کرده

سلام دوستان عزیزم ظهر بخیر

این روزها با آن روی سکه کره زمین آشنا میشم موجودات تهی از احساس و درک که شاید بشه تو دور ریزهای خلقت جایی براشون باز کرد ، برای من تعریف خوشبختی اینکه اگر درک مقابل وجود داشته باشه دنیامون گلستان میشه من کاری به دنیا ندارم یعنی جایی که توش زندگی می کنیم چون ما مجموعه ای از موجودات روی زمین هستیم که از لحاظ فیزیک شببه همیم اما نگاه های متفاوتی داریم جایی خوندم که زن گفته بود پرستاری از شوهر مریض سخته اما داشتن هوو قابل تحمل حالا نمیخوام بحث شو باز کنم من اگر طرف مقابلم درکم کنه حاضرم باهاش هر روز قاطی پلو بخورم ، اما یه سری ها انگار نفی شده عقل و شعور هستند در سن ۳۶ سالگی با دختر خاله م ازدواج کرد هیچی نداشت !!!! پدر زنش که شوهر خاله من باشه براشون خونه خربد که به اصطلاح آلاخون والاخون نشن بعد از گذشت سه سال خدا یه ناز جوجو داد و ۱۶ فارغ شد به جای درک که همسرشو خونه خاله م ببرد که چهارتا پله کوتاه داره و ویلایی هم هست گفته بود پله های خونه رو که افتضاح تیز و زیاد هست که رو به روی در پشت بوم هست نم نم بالا بیا و بیا خونمون حالا هم همه تب کرده اند چه جوری به دیدنش بریم !!!! توقع داشته که با سزارین بالا بیاد و الحق که حرفش هم به کرسی نشوند و دخترخاله بینوام بالا رفت چطور ممکن بعد از سه سال هنوز با پدر خانم ، مادر خانم ، برادر خانم مؤذب یا عامیانه ش رله نشده باشه !!!! خدایی بعضی ها آزار دارند و بعضی ها هم مظلوم هستند میدونم مظلوم بودن خوبه اما من فکر نکنم تا ۷۰ سالگی هم بتونم خودمو تو دسته مظلوم ها قرار بدم من یاد گرفتم خودمو بیشتر از هر کسی دوست داشته باشم و خودم مهم ترین آدم زندگیم باشم من نه مظلوم هستم و نه به چیزی قانع هستم باید ایده آل ها مال من باشه چون فکر می کنم من دنیا اومدم که زندگی کنم نه اینکه عذاب بکشم فعلأ تو دنیای خودم به این نتیجه نرسیدم که مظلوم باشم یا که دیگری از من مهم تر باشه من اعتراضی هستم من شده از صخره های لق یه کوه بالا میرم تا به قله برسم من هیچ وقت نمیتونم مثل دخترخاله م باشم البته اگر داستان خانوادگی این دخترخاله م را بگم خیلی طولانی میشه و شاید بشه با این جمله این خانواده رو توصیف کرد خانواده ای پر از تنش و استرس خاله م با این که وضع مالیشون خوبه و مالی خوشبخته اما ...... بی خیال پست منفی میشه دوست ندارم
از دیگر افکار عفونت کرده خانواده داماد خاله ام پسر ، پسر قند عسل هستش و بعد از سونوگرافی که فهمیده دختر هست به دخترخاله م گفته من پسر میخواستم ، همیشه دعا کنید از شر یه سری موجودات شبه انسان مصون باشید



Maryam
ویرا بانو
۱۹ فروردين ۱۳:۱۸
چقدرم راحت گفته من پسر میخواستم انگار دست خودش بوده
پاسخ :
مادر شوهرش گفته بوده که لعنت خدا بر او باد
پویان مرداس
۱۹ فروردين ۱۴:۱۴
انسان های شغال نما
پاسخ :
آخی ! برخورد داشتینا
صهبا 97
۲۰ فروردين ۱۲:۵۰
من نمیدونم فاز این پیرزن های احمقی که میگن "پسر خوبه و دختر جیزه"چیه؟
د عاخه پیری تو خودتم که زنی ...
پاسخ :
مادرشوهرش گفته ، حدود ۵۷ سال سن داره ، خدا ما رو از شر چنین انسان نماها مصون بدارد !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان