سلام 

 امروز بالاتر از خانه ی ما دو تا برادر ۳۵ ساله ی متاهل و ۲۲ ساله با هم دعوای لفظی کردند پدرم شاهد عینی بود که دو تا خانم جوان هم آن جا حضور داشتند برادر کوچکتر میخواست برادرش را کتک بزند که چرا با وجود زن و فرزند هر چی کار می کنی خرج این دخترکای هرزه می کنی ؟ خرج خونه نمیدهی و زن و بچه ت گرسنه ند اونوقت برای این ..... ها خرج می کنی ؟!!!!!! بعد یکی از آن زنان را بلند کرد و به زمین کوبیده و کلی از سرش خون رفته و فورا اهل محل به اورژانس زنگ ردند آمدند و او را بردند ، از موقعی که پدرم این قضیه را تعریف کرد به این فکر می کنم که چه میشود یک مرد متاهل با دوتا زنی که از نگاه مردم کثیف و هرزه ست دوست میشود و رابطه برقرار می کند ولی زن شرعی و پاکدامن خودش را گرسنه می گذارد ؟‌ چرا ؟؟؟؟ شاید اولین موردی که به ذهن تان می رسد این باشد که مردان تنوع طلب هستند و فلان و بیسار اما خب اگر مردان تنوع طلب هستند چرا ازدواج می کنند ؟ بسیاری از افراد را می شناسم که بالای ۴۰ سال سن دارند و مجردند و هر کاری می کنند به خودشان و وجدانشان مربوط است اما در خیانت ، ازدواج کردنشان چیست و خیات کردنشان چیست ؟ 

یک هرزه نامش رویش است هرزه ست چرا مردان دنبالش می روند ؟ با چه وجدانی حاضرند با خرج خونه ی زن و بچه ی شان هزار جور بیماری خونی و ایدز رو بخرند؟ لذتی که در حلال هست در حرام نیست ، البته قابل کتمان نیست که زن او هم ساده لوح بوده که اصلا در جریان درآمد همسرش نبوده که بگوید تو از اول ماه تا امروز که صبح تا فلان ساعت شب سرکار بودی چقدر کاسبی کردی ؟‌ مادربزرگم حرف قشنگی می زد می گفت : زنی که خرج نداره ارج نداره ، یعنی همین ، طفلک زندگیش خراب شد و طلاق خواهد گرفت ،‌ مصیب های روحی و روانی بعد از طلاق یک طرف و ساده لوحی هایش از یک طرف 

من ریشه ی محکم خیانت در جامعه را این می بینم که دختران و پسران تفاوت عشق و هوس رو نمی دونند و عاشقی کردن رو بلد نیستند ، رازهای زندگی مشترک رو نمی دونند و خیلی نگاه بسته ای به جنس مخالف دارند و بعد ازدواج تازه شروع به شناخت از یکدیگر می کنند که خیلی دیر ، نظر شما چیه ؟‌