بهار فرمالیته

سلام دوستان عزیزم شبتون بخیر و شادکامی ان شاالله

از این که این پست رو می خونید ممنونم

خب سال ۱۳۹۵ هم داره نفس های آخرشو میکشه بهتر به خوب یا بدش فکر نکنیم و فکر قطار ۹۶ باشیم که چیزی به ترمز کردنش جلوی پای نمونده
ان شاالله که سال خوب و پر از خیر و برکت و روزی حلال داشته باشید و حسابی شاد باشید و خوش بگذره بهتون خصوصأ مسافرا
میدونم این روزای آخری همه دارند با خودشون حساب کتاب می کنند که با دنیا چند چند و چه اخلاقای خوبی دارند چه اخلاقای بد که تصمیمشونم روشن اما در خلالش شاید مسائلی هم باشه که توجه چندانی بهشون شاید نکرده باشیم ، مثلأ مسئله دور ریختن خورده برنج ها و اضافه های غذامون تو " سطل زباله " باشه شاید بشه به راحتی ادعا کرد که دردناک ترین صحنه دنیا وجود برنج در سطل زباله شهرداری باشه خب اگر واقعأ غذاتونو نمی خورید  اونا رو تو حیاط خونتون بریزید یا تو بالکن خونتون بریزید اصلأ نگران سوسگ و  حشره هم نباشید چون انقدر پرنده گرسنه آزاد هست که شما به محض دور شدن ار پشت شیشه میان و میخورند حالا من نمیخوام بشینم قصه حسین کرد شبستری تعریف کنم چون واقعیتش دلم براشون می سوزه یا مثلأ بالا پشت بوم خونتون بریزید یا هر جایی که فکر می کنید پرنده ها دسترسی پیدا می کنند بریزید من نمیخوام بگم ثواب داره و از این حرفای قشنگ قشنگ یه بار این کار و کنید ببینید چه حال توپی بهتون دست میده !!! یا مثلأ مرغ نوش جان می کنید استخوان هاشو سطل زباله نریزید تو نایلون جدا بریزید بزارید کنار جوب یا بقل درخت که گربه ها بیان بخورند شاید اون گربه یا سگ خیابانی بچه داشته باشه و نتونه اون استخوان ها رو پیدا کنه و شهرداری هم اونا رو می بره و در نتیجه اون گربه .... نمیدونم چی بگم والا به نظر من به جای اینکه بخوایم تأیید اینو اونو بگیریم که حالمون توپ شه اگر به دنبال تأیید حیوانات باشیم و دعای اونا رو بخوایم ببین چه زندگی کنیم به خدا ما زبون حیوونا رو نمی فهمیم اونا با خدا حرف می زنند و فراموش نکنیم که عقلشون نمی رسه شاید بخوان برای پیدا کردن غذا از این طرف خیابون به اون طرف خیابون بدوند که اون غذا رو از دست ندن ماشین بزنه بهشون ، این چیزا صحنه های دردناکیه ، انقدر ساده از کنارشون رد میشیم ، مثلأ گربه داره از تو جوب آب میخوره پیشته پیشته می کنند که بره خب مگه آزار داری !!!! به نظر من اینا ثبت میشه و خدا جوابمونو میده به خاطر همین حیوون آزاری هامون یا بی توجه بودن به کشته شدن یه گربه پا رو از گاز بر نمیداریم ثبت میشه خدا یه جایی تو کاسه مون میزاره ، که نفهمیم تقاص چیو داریم پس میدیم چون ممکن اون گربه بچه داشته باشه و اونا نتونند خودشون دنبال غذا برن یا مثلأ دوست خواهرم وقتی بچه بوده ماهی قرمز می خریدند ماهی رو می گرفته شکمشو باز می کرده ببینه توش چیه !!!! من نمیدونم آخه مرض داشته یا چی ، یا گنجشگ شکار کردن یا با تفنگ بادی به گربه شلیک می کنند خب این کارا چه معنی میده فکر کن خودتی یا بچه هاتن اجازه میدی یکی با تفنگ بادی به بچه ت بزنه هر هر بخنده !!!! درست نمی میره اما خب چه سودی واستون داره ؟ نمیدونم شاید برای شما هم اتفاق بیفتد و نگاه می کردید یا نه ، پسره مست بود تو جاده زد به چندتا گاو و رفت گاوها مردند چند سال بعد تو همون جاده ترمز برید و رفت تو دریا جایی که هیچ احدی نمی دیدش تک و تنها آخرش هم خودش مرد یا داستانی که واسه خانواده خودمون پیش اومده یعنی به نقل دارم میگم پدر بزرگ شوهر خالم داشته تو جاده می رفته زد به چندتا گاو و فرار کرده و چند سال بعد خدا بهشون یه دختر شیرین عقل داد الانم پنجاه سالشه !!! بابا نکنید این کار ها رو چرا باید تقاص اشتباهات یکی دیگه رو یکی دیگه پس بده !!!! ظلم کنیم چوبشو می خوریم میخواد هر کی یا هر چی باشه ظلم پایه نداره ، یه هفته فقط امتحان کنید حواسمون به برنج ها و استخون ها باشه و برای حیوون ها بریزیم تأثیرشو تو روح و روانمون ببینیم اگر اون حال توپ بهمون دست داد که ادامه بدیم اگر نداد که چیزی از دست ندادیم روز خدا هم تموم نشده دوباره رویه قبل و پیش بگیریم چطوره ؟ ما یه کاسگو داریم خدا شاهده نمیدونید وقتی تخمه شو عوض می کنم و آبشو عوض می کنم چه انرژی باحالی می گیرم ، وقتی که آبشو عوض می کنم سریع میره می خوره نمیدونید چه صحنه باحالیه ، یا مثلأ بهش بادام میدم می گیره پای چپش می خوره ضعففففف می کنم یا سه تا ماهی قرمز داریم نمیدونید وقتی آبشونو عوض می کنم و با شادی تو تنگ دور دور می کنند چه حالی میشممممم ، یه بار امتحان کنید آب ماهی و شما عوض کنید البته بزارید آب کنار که کلرش بپره آب از شیر بریزی میگن عمرش کم میشه و اینا ما سه چهار سال میزاریم کلرش بپره بعد آبشونو عوض می کنیم خیلی حس و حال خوبیه ، انقدر نسبت به اطرافمون بی تفاوت نباشیم تا نسبت بهمون بی تفاوت نباشند متأسفانه یه سری ها اخلاق بدی دارند موقع بدبختی شون که میشه یاد خدا میفتند و خدا خدا میکنند خب شما کجا دستی رو گرفتی که خدا هم دستتو بگیره ، البته من منکر مهربونیای خدا نیستم اما میگم رو داشتن حد و مرزی داره من خودم اگر یه جا گیر کنم برمیگردم عقب ببینم چه کاری میتونه شفاعت منو پیش خدا کنه اصلأ این ماه کار مثبتی انجام دادم که روم بشه صدامو بندازم سرم بگم خداااااااا این مراد منو بده !!! اگر هم کاری انجام نداده باشم میگم نه مریم خانم تو کاسه گدائی کی رو پر کردی که حالا کاسه گدائیتو

میخوای پیش خدا ببری ، خدا به کدوم کار مثبتت باید نگاه کنه !!! البته خدا همیشه هوامو داشته ها ولی همیشه شرمندم می کنه به خودش قسم
تو برای کدوم کبوتر لونه ساختی ؟
برای کدوم گربه استخوان ریختی ؟
برای کدوم سگ لونه ساختی که تو برف و بارون ها که زیر پتو انیستا آپ می کنی پاهاش یخ نکنه ؟
من باور دارم پرندگان و حیوانات با خدا حرف می زنند به جای اینکه زوم کنیم تو زندگی مردم و یا تأیید گرفتن دیگران دنبال این باشیم که رضایت طبیعت و حیواناتو به دست بیاریم
بهاری که قرار پرنده ای آواره شه ، گربه ای زیر ماشین جون بده فقط بهار گل هاست و باید گور آروغ های انسانیت زده مان را بکنیم و هارای هارای گریه کنیم چرا که بهار فقط به دور انداختن تقویم سال پیش نیست بهار یعنی همه طبیعت خوشحال باشند نه فقط خونه رو تا آسمون هفتم ببریم و بعد بیاریم پایین و خونه هم زنگ بزنیم فلانی عیدت مبارک این بهار نیست این فرمالیته ست










Maryam
۱۰ نظر
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان