عجق وجق
دوشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۰:۵۱
سلام دوستان عزیزم صبح زیباتون بخیر و شادکامی :-)
دیروز صبح مادر گفت بعدازظهر میخوایم بریم خونه خاله اینا با اینکه اصلا در فاز مهمانی رفتن نبودم گفتم باشه و خواهرمم میخواست بیاد و حسابی کرخت بودمو دوست داشتم فقط بخوابم منتهی اگر بخوابیم پیرزن خطاب می شویم یه یکی دو ساعتی رو ول چرخیدیم و جواب کامنتا رو دادیم و اون یکی وب هارو هم کامنتاشو تایید کردیم و ناهار و خوردیم و سپس رهسپار حمام شدیم و ساعت ۴ بیرون اومدمو موهامو خشگ کردمو خورد خورد شروع به آماده کردن کردم و آرایش کردمو به حول قوه الهی ان شاالله که تبارک الله در ورودی خونه رو باز کردیم و پوتین به پا کردیم و با آقای پدر خونه خاله رفتیم و خواهرمو مادرشوهرش و جاریشو نی نی با ماشین پدرشوهرش اینا میومدن اونا جلوتر از ما حرکت کرده بودن و ما رسیدیم اونجا بودن و نشستیم به حرف زدن و پدر هم اومد و یه سر پایی حال و احوال کرد رفت جایی کار داشت و گفت ۷ میام دنبالتونو مادر گفت خودمون میام و پدر رفت و نی نی خوشتیپ تا افراد جدید میان کمی در فاز یخ زدن و مات بردن میره و سپس شروع به نمک ریختن کرد و حسابی سرمون گرم شد
و بعدشم دستاشو باز می کرد بهم میزد که یعنی میخواد نی نای کنه و فی مابین دخترخاله تشریف آورد و حسابی چلوندش و نی نی میخواست نانای کنه و دخترخاله هم ازش باج میخواست و گفت بوس بده تا نی نای بزارم و اونم چند ماچ آبدار حواله ی لپ دخترخاله کرد و ضبط را روشن کرد و دیدیم خوشگل خانم طبعشون فقط با حامد پهلان آهنگ ساناز خانم سازگار و تو cd نداشتن و از موبایلش گذاشت و شروع کرد نانای کردن به همه هم نگاه می کنه دست نزنی به دستات نگاه می کنه و نمی رقصه و کمی هم خاله ی ما مذهبی تشریف داره و فاطمیه و از این حرف ها و همه هم گفتن ما می خوایم نی نی برقصه خودمون که نمی رقصیم و خاله شور گذاشته بود و کمی آورد خوردیم وای که چقدر خوشمزه بود تهشو در آوردماااا خخخخخخ زن نیست که هنرمند هزار الله اکبر و صحبت صحبت ، صحبت افتاد به دندونپزشکی و ما هم داشتیم چای با توتک میل می کردیم که حالمون بهم خورد تروخدا یکی داره یه چی می خوره از این حرفا نزنید می گفت رفتم دندونپزشگی دندونم چرک یا همون عفونت خودمون داشته دکتر کار می کرده چرک فواره می کرده حالا تصور بفرمایید توتک یه دستتون و اون یکی دستتونم فنجون چای قیافه مبارک چه شکلی میشه و از این بحثا با فهمیدن گند زدن دخترخاله خارج شدیمو بحث طلاق شد و فهمیدیم استان البرز طبق آمارهای رسانه ای طلایه دار است و بحث خیانت و از این حرفا شد و ما هم چند کلامی بلغور فرمودیم و خاله گفت طلاق زیاد و شناخت ها سخت شده و لازم به ذکر عروس خاله دوتا خواهر داره و هر دو خواهرش طلاق گرفتن با دو تا بچه و بعد صحبت بچه و اسم شد و خاله گرامی یادش نمیومد اسم " نوه خواهرشوهرش " چیه ؟؟؟؟ خخخخخخخخ بابا تروخدا این اسمای چرت و پرت چیه میزارین آخه باغتون آباد ، من هم گفتم " آمین " هم اسم پسره و دخترعموی مادرم اسم نوش " آمین " مادر هم با خنده گفت : اسم دخترشم باید رب العالمین بزاره
دیروز صبح مادر گفت بعدازظهر میخوایم بریم خونه خاله اینا با اینکه اصلا در فاز مهمانی رفتن نبودم گفتم باشه و خواهرمم میخواست بیاد و حسابی کرخت بودمو دوست داشتم فقط بخوابم منتهی اگر بخوابیم پیرزن خطاب می شویم یه یکی دو ساعتی رو ول چرخیدیم و جواب کامنتا رو دادیم و اون یکی وب هارو هم کامنتاشو تایید کردیم و ناهار و خوردیم و سپس رهسپار حمام شدیم و ساعت ۴ بیرون اومدمو موهامو خشگ کردمو خورد خورد شروع به آماده کردن کردم و آرایش کردمو به حول قوه الهی ان شاالله که تبارک الله در ورودی خونه رو باز کردیم و پوتین به پا کردیم و با آقای پدر خونه خاله رفتیم و خواهرمو مادرشوهرش و جاریشو نی نی با ماشین پدرشوهرش اینا میومدن اونا جلوتر از ما حرکت کرده بودن و ما رسیدیم اونجا بودن و نشستیم به حرف زدن و پدر هم اومد و یه سر پایی حال و احوال کرد رفت جایی کار داشت و گفت ۷ میام دنبالتونو مادر گفت خودمون میام و پدر رفت و نی نی خوشتیپ تا افراد جدید میان کمی در فاز یخ زدن و مات بردن میره و سپس شروع به نمک ریختن کرد و حسابی سرمون گرم شد
و بعدشم دستاشو باز می کرد بهم میزد که یعنی میخواد نی نای کنه و فی مابین دخترخاله تشریف آورد و حسابی چلوندش و نی نی میخواست نانای کنه و دخترخاله هم ازش باج میخواست و گفت بوس بده تا نی نای بزارم و اونم چند ماچ آبدار حواله ی لپ دخترخاله کرد و ضبط را روشن کرد و دیدیم خوشگل خانم طبعشون فقط با حامد پهلان آهنگ ساناز خانم سازگار و تو cd نداشتن و از موبایلش گذاشت و شروع کرد نانای کردن به همه هم نگاه می کنه دست نزنی به دستات نگاه می کنه و نمی رقصه و کمی هم خاله ی ما مذهبی تشریف داره و فاطمیه و از این حرف ها و همه هم گفتن ما می خوایم نی نی برقصه خودمون که نمی رقصیم و خاله شور گذاشته بود و کمی آورد خوردیم وای که چقدر خوشمزه بود تهشو در آوردماااا خخخخخخ زن نیست که هنرمند هزار الله اکبر و صحبت صحبت ، صحبت افتاد به دندونپزشکی و ما هم داشتیم چای با توتک میل می کردیم که حالمون بهم خورد تروخدا یکی داره یه چی می خوره از این حرفا نزنید می گفت رفتم دندونپزشگی دندونم چرک یا همون عفونت خودمون داشته دکتر کار می کرده چرک فواره می کرده حالا تصور بفرمایید توتک یه دستتون و اون یکی دستتونم فنجون چای قیافه مبارک چه شکلی میشه و از این بحثا با فهمیدن گند زدن دخترخاله خارج شدیمو بحث طلاق شد و فهمیدیم استان البرز طبق آمارهای رسانه ای طلایه دار است و بحث خیانت و از این حرفا شد و ما هم چند کلامی بلغور فرمودیم و خاله گفت طلاق زیاد و شناخت ها سخت شده و لازم به ذکر عروس خاله دوتا خواهر داره و هر دو خواهرش طلاق گرفتن با دو تا بچه و بعد صحبت بچه و اسم شد و خاله گرامی یادش نمیومد اسم " نوه خواهرشوهرش " چیه ؟؟؟؟ خخخخخخخخ بابا تروخدا این اسمای چرت و پرت چیه میزارین آخه باغتون آباد ، من هم گفتم " آمین " هم اسم پسره و دخترعموی مادرم اسم نوش " آمین " مادر هم با خنده گفت : اسم دخترشم باید رب العالمین بزاره