آغازی نو
سلام دوستان عزیزم صبحتون بخیر و شادکامیو کلی انرژی مثبت
امروز ۲۵ اسفند سالروز تولد اینجانب می باشد پایان ۲۳ سالگی و آغاز ۲۴ سالگی و شروع یک سال دیگه از زندگی من با همه اتفاقات خوب و بدی که توش برام قرار بیفته ، من همیشه چند روز قبل از تولدم دچار دگرگونی میشم روی تموم روتین زندگیم تأثیر داره امروز که صبح بیدار شدم احساسم شبیه صبح های ۲۳ سالگیم نبود تازه سه ، چهار سال این اتفاق و کشف کردم نمیدونم شما هم دچار تغییر می شید یا نه !!! زمستون من بهار شما ، میگم خودمونیما منم وقت گیر آوردما چه روزی هم دنیا اومدم خخخخخ سه روز بعد تولدم یه اتفاق دیگه ای هم افتاد که تموم زندگی مادرمو تحت تأثیر قرار داد خدا رحمت کنه همه درگذشتگان و مگه میشه با یک نگاه یه عمر زندگی کرد ، مادرم داره همین کار سخت رو انجام میده البته هر دفعه که این اتفاق دوباره یادآوری می کنند ناراحت میشم ولی به روی خودم نمیارم تموم ویژگی های بدم رو دارم از شخصیتم می برم مثلأ میخوام از امسال دیگه کمتر از دیگران دلخور شم و دایره زندگیمو محدود به خودم کنم تا امسال مرک زندگیم خیلیا بودندذکه حرفاشون واسم اهمیت داشتند اما امسال سال بایکوت کرن همون افراد مهم ساده میگذرم اما از کسانی که سال ها قبل رنجوندنم هرگز نخواهم گذشت چون اگر کسی منو بشناسه میدونه آزارم به مورچه هم نمی رسه یا مثلأ تا امسال ملوم از هر لحاظ که نگاه کنی بودم اما امسال چشام باز شد دیدم نه انگار داره این دور و اطراف یه اتفاقایی میفته امسال دیگه مظلوم نخواهم بود ، از دروغ به شدت بدم میاد و خط قرمزم و اگر یکی مجبورم می کرد دروغ بگم غصه م می گرفت و به پت پت میفتام درست نمیتونستم مفهومو به شخص مورد نظر برسونم امسال دیگه به همه ثابت خوهم کرد واسه دروغ های مصلحتی رو من حساب باز نکنند ، راستی امسال میخوام خیلی کارهای دیگه ای رو که تجربه نکرده بودم تجربه کنم میخوام این حصار هراس و بشکنم هر چی شد شد دیگه من بچه نیستم ۲۴ سالمه ، اما یکی دو نفر هستند باور نمی کنند سنم رفته بالا آقا ، بچه که تو زمان زندانی نمیشه که بزرگ میشه هنوز میگن عمو چند سالته !!! دلم میخواد یه جوری بزنم تو گوششون که رقص آب دهنشونو تو هوا ببینند مسخره ها خب همون جور که ریش و سیبیلتون سفید میشه من هم سنم بالا می ره ، پدرم همیشه میگه بچه ها بزرگ میشن ما پیر میشیم ! امسال هر کسی این مدلی باهام حرف بزنه عین یه دختر ۱۴ ساله یه جوری بهش نگاه می کنم که خودش به پدر و مادر خودش اظهار فضل کنه ، امسال جدی تر از سال های قبل خواهم بود
چی شد چی نشد های روز تولدمو تا قبل از تحویل سال میام می نویسم تا یادگاری واسم بمونه و متنمو با سال آینده مقایسه کنم ببینم داستان ما چه جوریا بوده
فعلأ