نفرت
سلام
چقدر فضای مجازی خوبه ، آدم میتونه انواع آدم ها و افکار و فرهنگ هایی که تو ذهنش هست و مال پنج شش سال پیش هست رو حذف یا به روز کنه
امروز یه پست عجیبی خوندم ، یه خانم ۲۱ ساله که از مادربزرگ پدریش بسیار نالان بود و اون حالا مرده بود و پدربزرگش۸۶ سالشه با یه زن پنجاه ساله بیوه ازدواج کرده ، خیلی مادربزرگشو نفرین و دشنام میداد ، هیچ کسی نتونست آرومش ، نکته اصلی اینجاست که موضوع همین جا تموم نمیشه ، از دخترعموش متنفر بود و آرزوی مرگشو با شوهرش داشت !!!!! آرزو کرده بود برن زیر ۱۸ چرخ له شن !!!!! واقعأ از این همه ابراز علاقه همه متحیر بودیم و بعد توضیح داد که دخترعموش زندگیشو به اینا پز میده ، ماشین مورد علاقه ش که هرگز اشاره نکرد چی بود رو داشتند و ایشون حسادت می کردند و چنین آرزویی کردند !!!! می گفت یه بار تو روضه دخترعموش بهش گفته این تونیک رو چند خریدی ؟ ایشون گفتن یادم نیست و اون هم تو جمع بلند بلند داد زد آره یادت اومد حتمأ بهم بکو چون لنگه اینو دارم باهاش دیوار پاک می کنم ، آبگیریش حرف نداره !!!!! حرفش بد بود امااااااااا باز هم جایی برای نفرین نیست ، بره زیر ۱۸ چرخ له شه !!!!! پدربزرگش میخواد بچه دار شه ، خدا آدمو اسیر تخت خواب نکنه ، می گفت پدربزرگم قبل اذان ظهرها زنگ می زد خونه عمه م که بیاد مادرشو حموم بره .....
ببین چه حرفایی درست می کنند ، خدا همه رو به راه راست هدایت کنه ، طفلک شاید خودشو خراب کرده بوده ، آخرش هم به همه توهین کرد و قلب سیاهشو برداشت رفت ، حتی به من هم توهین کرد
من اصلأ از دستش ناراحت نشدم ولی برای آروم شدن دلش دعا کردم ولی از حق نگذریم مردم هم بهش توهین و بدتر از فحش گفتند ، اما من نه ، همه جور آدم هست ، سعی می کنم چیزایی که یاد می گیرم اینجا بنویسم ، فکر می کنم افراد زیادی مثل من خوش خیال هستند و نمیدونند چه موجودات عجیب و غریبی تو دنیا هست ، باید از خواب بیدار شد