سـایـــه ی الـقـاب
سلام
حتی اگر اهل فضای مجازی هم نباشیم از پس و پیش شنیده ایم که کشور ما جزء کشورهای شاد دنیا نیست ، چرایی این نبودن در خیابان ها و عدم امنیت اجتماعی در جامعه ست ، وقتی اوضاع اجتماعی دلچسب نباشد نزول آسیب های اجتماعی امری بدیهی می شود و تاثیر مستقیم بر نمودار ازدواج خواهد گذاشت ، به این مثال خوب دقت کنید چون در آن دو زاویه از ازدواج بررسی خواهد شد ، فرض کنید خانمی سوار یک خودرو شده ست تا دو تا چهار راه بالاتر پیاده شود در میان راه راننده تصمیم پلیدی می گیرد و با تشکر خانم خودرو را متوقف نمی کند او باید در لحظه تصمیمی را بگیرد که هرگز فکرش را نمی کرد در آن شرایط سخت قرار بگیرد ، ۳ تا راه دارد ۱ : خود را از ماشین بیرون بیندازد ۲ : با راننده گلاویز شود تا از تصمیمش منصرف شود یا او را به قتل برساند یا به قتل برسد ۳ : تسلیم تصمیم او شود و بعد از او شکایت کند و او را اعدام کنند
هر تصمیمی که بگیرد با طرز فکر غلط جا افتاده در جامعه ی ما روی سرنوشت و آینده ی خواهر و برادرش تاثیر خواهد گذاشت : اگر تسلیم شود از سوی خانواده و جامعه طرد خواهد شد ، اگر او را به قتل برساند قاتل است و این اوضاع را برای خواهرش و برادرش بی ریخت تر خواهد کرد چون در تحقیقات مشخص می شود که خواهرش در زندان است به جرم قتل ، یا اعدام شده ست ، همین موضوع برای پدر و مادر و برادر افراد زندانی صادق ست ، مثال بالا جهت جا انداختن حق مطلب بود ، تبعات یک تصمیم شوم روی مسیر زندگی و آینده ی چندین نفر تاثیر خواهد گذاشت !!!!!
تحقیقات برای ازدواج حق مسلم هر دختر و پسری است اما به شرطی که بی انصافی از سوی همسایه هارو کاسب ها و از همه مهم تر خانواده ی آقاپسرها صورت نگیرد
مثلا : پدر یا برادر دخترخانم معتاد است ، اعتیاد آن ها چه ارتباطی به دخترخانم مورد نظر دارد ؟ مثلا او از اینکه پدر یا برادرش آلوده به اعتیاد شده ست راضی ست ؟ مگر آقاپسر داستان ما قرار است با پدر او ازدواج کند ؟ اخلاق و رفتار و جهان بینی دخترخانم باید مدنظر قرار بگیرد اوست که میخواهد شریک زندگی اش باشد ، شاید دختری که در این شرایط است بهتر سرد و گرم روزگار را درک کند و کیس مناسب تری برای ازدواجش باشد تا دختری که پدرش معتاد نیست ، چرا چوب بدبختی پدرش را دختر باید بخورد یا بالعکس ، این خداپسندانه نیست ، این اصلا درست نیست که علت کاهش ازدواج ها را فقط اقتصاد بدانیم
فقر و نداری گریبان گیر همه ی مردم به جز قشر پولدار جامعه ست ، فقط کافیست به جای تاسف خوردن های الکی ، چشمانمان را روی حقایق باز کنیم و دست از معیارهای آرمانگرایانه برداریم کمی ساده تر زندگی را بگیریم تا بتوانیم ازدواج کنیم ، دست از بریز و بپاش ها برداریم
موضوع دیگر ، بیماری های فرد مدنظر یا افراد خانواده ی اوست ، مثلا پسری به صورت ارثی موهایش ریخته ست ، ثبات شغلی دارد ، در آمد ثابتی دارد اما با توجه به معیارهای ظاهری فضایی دختران حاضر نیست شانس ازدواجش را امتحان کند و افسرده و افسرده تر میشود چون فقط موهایش ریخته و واجد شرایط ایده آل دختران نیست ، کوتاهی قد ،بلندی قد ، موهای پریشون ، چشمان شهلا ضامن خوشبختی نیست !!!! باید عاشق بشی عاشق همه چیز طرف ، ما در تسخیر حوادثیم هر لحظه ممکن است دچار سانحه شویم و زیبایی مان را از دست بدهیم ، باید عشق مان دو ریال اعتبار داشته باشد ، اگر روزی این صورت سوخت باز هم قادر باشی با او زندگی کنی ، پاهایش را از دست داد ، انگشتانش ، چشمانش ، اگر فکر می کنیم با این شرایط کنار بیاییم باز هم به همان معیارهای فضایی ادامه بدهیم اگر نه از مسیرمان برگردیم ، نه زیبایی ماندگار نه جیب پر و پیمون ، ثروت به پول نیست به ذهن خلاق که ایده های ناب داره ، دست بردایم ، ما تنها کشوری هستیم که با مشگلات جامعه جک می سازیم
وقتی بحث درباره ی عدم گرایش جوانان به ازدواج پیش می آید باید همه ی اقشار با موضوعات مختلف در نظر گرفته شود تا خروجی منطقی به دست بیاید
دختران در جامعه ی ما انتخاب شونده هستند ، پس بهتر با شرایط حقیقی کنار بیاییم ، این به نفع ماست
در زمینه اعتیاد و ازدواج بخوانید
در زمینه فقر و نداری و ازدواج بخوانید