آوارهـای خـنــدان
سلام
تو این اوضاع اقتصادی و کار و بازار اظهار فقر بی آبرویی نیست خیلی از خانواده ها یخچالشون با کمد فرقی نمیکنه و تنها چیزی که با درک و شعور ارتباط مستقیم نداره اوضاع اقتصادیست
یک جمله ی منقضی مدام در حال تکرار شدن هست مهمان حبیب خداست والا که دیگر در این اوضاع مهمان نه تنها حبیب نیست بلکه شمشیر پس انداز حساب میشه ، نباید به بهانه ی جاذبه های گردشگری یا کار بریم چند روز چند روز خونه ی کسی بمونیم شاید طرف پول نداشته باشه که گوشت و مرغ بخره تا حفظ ظاهر کنه یا اصلا شاید اخراج شده باشه و پس اندازی هم نداشته باشه و اوضاعش خراب اندر خراب باشه چرا باید باعث خجالت دیگری بشیم ؟ هیچ لذتی نداره دیدن کاسه ی چه کنم چه کنم میزبان برای ناهار و شام فردا نداره ، خیلیا نون میخورند با خورشت کمر درد و پا درد و شب کاری های طولانی واسه یه کف دست نون ، خیلیا توانایی خرید گوشت ندارند و بچه هاشون طعم گوشت رو یادشون نیست حالا این درست ما هم بریم شریک سفره شون بشیم ؟ هر چقدر هم که با هم ندار باشیم باز هم میزبان خجالت میکشه که نمیتونه درست وحسابی پذیرایی کنه اگر هم قرار از اون حبیب های زیاد بمان باشیم دیگر ویار نفرماییم اگر میفرماییم بریم رستوران نه اینکه به میزبان بگیم هوس فلان غذا رو کردیم ، حالا هوس کردیم که کردیم میزبان که ضامن شکم پر هوس ما نیست یه بار مهمون داشتیم ظهر خونه ی ما دعوت بودند ما همه چی آوردیم و مشغول شدیم مهمان ویار ترشی کرد و بلند گفت ما اون مدل ترشی رو نداشتیم حالا باید به رومون میاورد هیچی دیگه دو قاشق غذا نخورده بلند شدم رفتم سوپری براش ترشی خریدم خیلی زورم اومد این همه هزینه کن ناهار درست کن بریز تو شکم مهمون آخرشم به روت بیاره که یعنی فلان چیز تو خونه ی شما پیدا نمیشه یه شب فقیرونه بگذرونیم هیچی نمیشه