نـــگــاه کـــن، روی چـهــــره اش یــک کـــتـــاب حـرف نـــاگــفــتـــه سـت
سلام
برای یک زخم عمیق و باریک دست چه دود چراغ ها خورده اند پزشک ها و پرستاران که بتوانند دردهایمان را چاره کنند
اما هیچ کدام نگفتند برای قلب هایمان که پنهان و آشکارا می شکنند چه کنیم؟
اخیرا برای یکی از بازیگران مرد شایعه ای تولید کردن تحت عنوان تغییر جنسیت
من هیچ واکنشی نشان ندادم نه در پیج فرد مدنظر نه اینجا و نه پیج های خاله زنکی
برایم سوالی پیش آمد که آیا این بازیگر فارغ از زندگی هنریش حق زندگی مثل بقیه ی مردم را ندارد؟ چرا یک موضوع ساده انقدر در نگاه هایمان بزرگ است؟
خداوند تبارک و تعالی محدود به ذهن کوچک بشر نیست که فقط بخواهد طبق استاندارهای ذهنی ما بشر خلق کند
ما حقی نداریم یک جامعه ای کوچک از جامعه ی بزرگ مان را که نامش ترنس و دیگری دوجنسه است را به باد سخره بگیریم چون ما هیچ چیز از رنج و درد آن ها درک نمی کنیم
حواسمان به نظراتمان باشد که سیبی را با آسمان بینداریم هزاران چرخ می خورد از گردی زمین بترسیم و هر چیزی رو نگیم و اجازه ندهیم بعضی از حرف و تفکرات مسخره آلود در ذهنمان همانند موش پنیر در دهان و پا به فرار گذاشته از گربه بدود
در یکی از برنامه های ماه عسل زوجی را آورده بودند که آقای همسر از زاویه ی دید برخی افراد جامعه از استانداردهای زیبایی برخوردار نبود و همان ها در زیر پست های خانم از آن روز تا به حالا می نویسند که خاک بر سرت این چه شوهریه کردی؟ بچه ت هم این شکلی میشه و کلی کلمات توهین آمیز دیگر
من از شما می پرسم آیا نمیشود یکی نازیبا باشد اما قلبی برای زخم شدن و دلی برای شکستن داشته باشد؟
بترسیم از ضربه ها و کور گره هایی که به زندگیمان میخورد و علاجی برای آن ها نمی یابیم که دست خداوند باشد که بر گونه های تر کسی نشسته باشد که ما خواسته و ناخواسته باعثش بوده ایم