هم آغوشی


سلام دوستان 

من تعریف مشخصی که قابل ارائه عمومی باشه از عشق ندارم و یه جورایی وجودش برام جای بحث 

اما تمامی تعاریف و مفاهیم مردم در این خصوص قابل احترام و بحث سر اینکه این عشق تو چه چیزی خاتم پیدا می کنه دوستاتون ، خانواده تون و الی آخر ، همه رقم پست تو وبلاگ ها دیدم از قربون صدقه لب و لوچه دلدار بگیر تا خاک تو سرت چرا گذاشتی رفتی و یه سری فحش های رنگ پنگی سانسوری ، برام جای سوال : آیا عشق فقط به همین چیزاست ؟ یعنی نمیتونیم عاشق نباشیم اما عاشق باشیم ؟ این خیلی نکته ی مهمی عبارت قبلی ؟ چرا هر جا ضریح هست اشگامون دم مشگ که آی خدا و حاجت های دل خودمونو می گیم ؟ چرا تو دعاهامون عبارت " دنیا " نیست ؟ هر جا رفتم یا از تلویزیون شنیدم گفتن " اسلام " ، نمیدونم این جماعت که دم از عشق و عاشقی می زنند چه جوری می تونند خدا رو از تموم آدمای دنیا بگیرند ؟ تو مواقعی که می ببنم کسی چادرشو سرش کشیده و ضریح رو خریده و اجازه نمیده مردم کامل دور ضریح بچرحند حالمو به شدت بد می کنه ، خصوصأ سوز و نواهایی که از خودش تولید می کنند و تموم آرزو و حاجت های شخصیشو می گه ، یه جورایی من از این اماکن فراری هستم و تا حد امکان از رفتن به این اماکن دوری می کنم ، خدای من خدای همه آدمای دنیاست نه فقط من ، من اگر بخوام دعا بکنم میتونم توی خونه زار بزنم که خدا این ، خدا اون ، .... من که قرار خدا رو از آدم و عالم بگیرمو مال خودم شه چرا برم به زیارتگاه ؟ من که قرار دم از عشق بزنم ولی از عشق مردم دنیا تهی باشم چه نیازی دارم که اونجا برم ؟ تو خونه زار می زنم ، من که قبول دارم خدا همه جا هست  ، من فقط خودمو دعا می کنم چون خدا فقط و فقط مال من ، خدا اصلا پشت پنجره اتاق من نشسته و داره تک به تک دعاها و آرزوهای منو می نویسه ، به درک که یه بچه چند سال بدون لالایی باباش می خوابه چون زندون ، من زمان کوتاهی دارم برای دعا کردن خدایا ماشین ، خدا ندارم نزول فلانی رو بدم ، خدا خونه ندارم ، خدا " آبرومو " بخر دروغ گفتم لو نره یه وقت ، خدا خیانت کردم لو نرم ،..... من که قاطی اشکام کسی غیر از خودم نیست یا نهایتأ محدود به مردم کشورمه خدا هم که همه جا هست و می شنوه ، اون که نقطه دیدش فقط من هستم ، خدا فقط و فقط و فقط مال " من " وقتی هم که خدا رو داشته باشی چیزی کم نداری ، اما باید بگم از ضعف هایی که دارم : نمیتونم بی تفاوت باشم به مردم  و فقر غذایی که دارند ، زندونی ها ، هر چیزی که تو اونو تو دل ضعفه هات جاشون میدی ، دوست ندارم پست تلخ شه اما هر چیزی که چاشنیش فقر و غصه های مردم دنیا باشه تلخ میشه ، نمیتونم خودخواه باشم شاید بدترین خصوصیتم باشه ، شاید بدترین ظلمی که به خودم کردم تا این ثانیه فقط هر جا رفتم مردم دنیا رو دعا کردم و خودمو یادم رفت ، اینکه نتونستم رو اشکای یه کوچولوی گرسنه خط بکشم و بشینم پلو پلو با ماهیچه بلومبونم با نوشابه ، من با همین دیدگاهی که دارم غرق آرامشم ، تا حالا خداروشکر مشگلی هم نداشتم و تا حالا یه قطره اشک هم ننداختم ، ماه عسل هم تموم شد فقط زار زدیم و قدم از قدم برنداشتیم ، فقیر هم در خونه اومد ردش کردیم رفت اما پلان به پلان ماه عسل و یادمونه ، همه چی برگشت سر جای اولش ، دوست داشتم برم جلو و اون  جمله ای که مثه تیغ از سال های پیش که زیارتگاه می رفتم گلومو جر میداد به اون خانمایی که می چسبیدند به ضریح بگم : آهای خانم خدا فقط واسه تو نیست و بیکار نیست زارهای تو رو گوش بده ، تعریف تو از خدا محدود و کوچیک اما واقعیت اینکه خدا حواسش به همه هست همون جور که می گی خدا از رگ گردن به ما نزدیک تر و این جمله واسه تو نیست واسه همه آدماست این کره زمین تو دستای خداست و همه آدما با هم هم آغوشیم  پاشو خودتو جمع کن بابا 

Donya jomle gomshode ma 


Maryam
۲۳ نظر

کرشمه

سلام دوستان عزیزم

امروزه روز بسیاری از افراد برای کسب دانش به دانشگاه می رن تا اینجا که موردی نداره اما یه وقتایی یه قیلی فیلی های دلشون می ره که به طبع جامعه فوق العاده رمانتیک و از اون جور صحبتاست و ما با این بخش کاری نداریم تا جایی که شتابان از پله نیای پایین و زارپ بزنی تخت سینه دلدار و اون وسط یه سری کتاب متاب هم بریزه وسط تا زیاد تابلو نشه که آره یه جورایی آره ولی صداشو در نیار ملت هم آره یه جورایی مخملی ، یا شما خوشگل خانما که یه هفته اون عزیز دل نمیاد مهم نیست رنگ رژتون کالباسی باشه یا قرمز ولی یه روزایی از هفته بسیار خودجوش سر هیچ کلاسی مخ تون نمی کشه و عجیب چشاتون یه ردیف خاصی می گرده باید به عرضتون برسونم که عشوه و کرشمه اومدن واسه به اصطلاح معشوقتون کارساز نیست اگر شما خودتو جر هم بدی دوست دختر داشته باشه نیم نگاه هم حرومت نمی کنه آره عزیز دل اگر هم متوجه احساست شه شما رو واسه بیمه شدن پارکینگش می خواد تا یه مدت مدیدی تا زمانی که حسابی ازت کام گرفت تو پتو مسافرتی بپیچتت بندازتت تو دریاچه ، به جای قر و قمیش اومدن واسه قزبس کچل و امرالله و رفقاش بشین درستو بخون ملت پشت سر شما نشستن اونا اومدن علم آموزی نه آموزش تور اندازی که ، اینا رو به پسرها هم میگما پورشه و صدای آمپیلی و کوفت و زهرمار تا سر کوچه که عیان شود رخ دلدار ، هر کسی خونه ش جداست دانشگاه یکیه دیگه منطقه و محله که یکی نمیشه جانان ، شیشه رو بده بالا شب هم عینک آفتابی نمی زنند ، اسیر توهم هم نشو که اون مال من ، اون سهم من ، حق من هم راه ننداز ، مادرت فدای مویرگ های قرمز تو چشاتو اون دریاچه چیتگری که پای چشمات در حین مکالمه احساسی با رفیقت می کنی بشه که  میس مادمازل و با پسر دیدی ولی عزیز دل ، بابات باباش در اومده اون گوشی رو واست خریده نکوب به دیوار ، تنهات میزارم ، مرسی 

https://khbartar.blog.ir/post/6143


http://khbartar.blog.ir/post/9932


https://khbartar.blog.ir/post/11316


https://khbartar.blog.ir/post/9135


http://khbartar.blog.ir/post/6046






Maryam
۱۰ نظر
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان