سلام
بی شک جامعه ی هر کشوری از کودکان تشکیل میشه ، این یک سلسله است برای بالا رفتن آمار جمعیت
اگر کودکی نباشد ، پیرمرد نخواهد بود چون همه چی از ریشه است
اگر کودکی ، کودکی نکند آینده ی خوش بینانه ای در انتظارش نخواهد بود
اگر دقت کرده باشید برای فیلم های ترسناک هم اصولأ -۱۴ یا -۱۸ قرار می دهند همه ی این ها نشانه احترام گذاشتن به روحیات حساس کودکان است ، اما در جامعه ما گاه روحیات حساس بچه ها نقض می شود و به راحتی نمونه هایی از این موارد را می توانید ببینید ، مثل کودکان کار که مشخص نیست چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد نمیشود دید و به فکر فرو نرفت . بسیاری از ایرانی ها اعتقاد دارند که خیلی از افراد نمی توانند به خوبی جک تعریف کنند من این موضوع را برای شفاف سازی این پست به کودکی آن ها که در فضاهای غم آلود مثل قبرستان ها ، مجالس ترحیم گذشته است مرتبط میدانم ، ما همه چیز را از کودکی میاموزیم مثل الفبا ، الفبایی که تا پایان عمر همراه ما خواهند بود ، کودکی که در سن ۴ سالگی مدام با ضجه و شکوه رو به رو بوده است چطور می توان برای او آینده شاد و انرژیک متصور شد ؟ کودکی که لباس تیره تن او می کنند و روسری که تا نافش می آید و به او دستمال کاغذی می دهند که دور بچرخاند و قطعأ کسانی او را در آغوش کشیده و به او بوسه خواهند زد ، در ذهن کودک چه خواهد گذشت ؟ کودک در حالت طبیعی با آن صحنه های غمگین ، غمگین است و با بوسه های اطرافیان فکر می کند همیشه غمگین باشد خوب است ، اگر دقت کنید پس از بوسیدن چشمانشان را پایین می اندازند این یک هشدار برای پذیرش غمگین بودن
ریشه های افسردگی را در این اماکن در کودکان پرورش ندهیم ، کودک باید بخندد و شاد و انرژیک باشد ، حضور آن ها در اماکن غم آلود پژمرده شان خواهد کرد ، برای حضور در مجالس تدفین یا مسجد کودک را نزد یکی از اعضای درجه یک خود یا افرادی که می شناسید و مطمئن هستید بگذارید .
بسیاری از والدین را در قبرستان ها می بینم که نوپا را روی سنگ قبر می گذارند !!!! استنباط لحظه ای من در مواجه با چنین صحنه هایی این است که می خواهند ببینند اگر کودک بمیرد و عکسش را روی سنگ قبر بندازند چگونه خواهد شد ؟!!! این استنباط روحی و لحظه ای من است که بسیار بسیار غمگین می شوم .
همه میدانیم که کودکان فرشته های بدون بال هستند و تا زمانی که گناهی نکنند می توانند ارواح و فرشتگان و.... را ببینند ، بی شک قبرستان ها محل رفت و آمد ارواح است و جیغ کشیدن یا خواب پریشان دیدن آن ها نامرتبط با قبرستان نیست ، منتهی بسیاری از خانم ها را به شخصه دیدم که کودک جیغ می کشد و مادر تو صورت او می زند که ساکت شود ، بی دلیل که گریه نمی کند ، کودکان همه جا را زیرنظر دارند ممکن است در قطعات دیگر در حال کندن قبر باشند و متوجه میتی یا چیزی شود ، ترس را خودمان در وجود کودک می گذاریم و انتظار بی جایی داریم که واکنش منفی نشان ندهد .
قبرستان به دور از فضای غمگین ، محیطی آلوده دارد وقتی کودک یا نوپا را بر روی سنگ قبر می گذارید دستش را روی قبر می زند و فکر بی جایی نیست که داخل دهانش نبرد یا اگر هم حواس تان باشد هم ناممکن نیست در حین شست و شو دستان ، هنوز ذرات خاک ، میکروب زیر ناخن ها باقی نماند همین دست های آلوده او را بیمار خواهد کرد یا سیستم دفاعی اش را در آینده کاهش خواهد داد ، من که به این سن رسیده م اصولأ خرما و حلوا و میوه برای خیرات تعارف می کنند برنمیدارم و می گویم فاتحه اش را می فرستم ، بسیاری از والدین را دیده ام که به کودک حلوا و خرما می دهند !!!! خرما شیرین و نوچ است و فوری آلودگی را به خود می گیرد و معلوم نیست از کی در آن باز بوده است و چه خاک هایی رویش نشسته ، کمی به سیستم دفاعی کودکان و روحیاتشان اهمیت بدهیم و جاهایی که غمگین است نبریم ، همین چیزها علت مناسبی برای جیغ کشیدن کودک می شوند
تصور کنید در مکانی اکتیو و شاد نشسته اید به یکباره کسی با چهره ی غمگین و گریان وارد مجلس می شود ، واکنش شما و بقیه چیست ؟
همین دنیای یک کودک در مواجه با محیط های غمگین است ، یک زهرخند برای اوست ، کودک تعریفی از مرگ ندارد و تعریف او عاطفی است مثل او رفته پیش خدا ، همین ! نه اینکه میت را ببیند ، عجله ای برای شفاف سازی سلسله عمر نداشته باشید هر چیزی را سر وقت متوجه خواهد شد
قطعأ کسانی را دیده اید که سن بالایی دارند اما اظهار می کنند از میت می ترسند !!! خوم با کسی صحبت کردم که ۴ تا نوه دارد و به جایی که در آن کفن باشد نزدیک نمی شود !!!! ریشه در خاطرات کودکی او دارد