عشق دکتر نیست

سلام 

این هم از پست عشق دکتر نیست 

بعضی از زوج ها در بین بحث هاشون همه چیز رو با هم قاطی می کنند و هر چی دلشون میخواد به هم دیگه میگن اعم از توین ه خانواده طرف مقابل بعد که دیگر حسابی خراب کردند گریه می کنند و میگن من تو رو دوستت داشتم و ..... کلی از این دست حرفا ، در این مواقع کنترل زبان تعبیری از عشق و آن اشک ریختن هاست ، اینکه در نهایت ادب و احترام در اوج قدرت از حقت دفاع کنی ،‌ عشق دکتر نیست که یک زندگی رو شرحه شرحه کنی و اون به دادت برسه و درستش کنه 

لطفأ زبانت رو کنترل کن ، سنجیده و منطقی و با ارائه دلیل با طرف مقابل صحبات کنید ، تن صدا بردن بالا چیزی رو حل نمی کنه جز اینکه طرف مقابل هم صداشو بالا ببره ، پیش از گفت و‌ گو حتمأ با خودتون خلوتی داشته باشید 


Maryam
وحید علیرضالو
۱۴ دی ۱۱:۳۲
سلام .عالی بود.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مرد پشت زبانش پنهان میباشد.
و یا در جایی دیگر: مومن اول فکر میکند و حرف میزند، منافق اول حرف میزند و بعد فکر میکند
.☆☆☆
ایکاش قبل از هر کاری فکر میکردیم(پیشگیری بهتر از درمان)
با تشکر
مدیر وبلاگ alavi110.blog.ir
پاسخ :
مومن اول فکر میکند و حرف میزند، منافق اول حرف میزند و بعد فکر میکند
جمله ای که قیمت نداره
ذهن کوچک
۱۴ دی ۱۸:۵۰
بعضی ها که کلا فکر نمی کنن ، مگر اینکه گند کارشون در بیاد اونوقت نه اینکه خودش بشینه فکر کنه، اصرار داره که طرف مقابل بهش حالی کنه که مگه چی شده !؟
و این چرخه تا ابد ادامه پیدا خواهد کرد و از یه جایی به بعد دیگه بی تفاوت میشی و این خیلی بده!
پاسخ :
میخوام یک پست درباره قدرت مغز بزارم حتمأ بیا بخونش 

سید.ق.م
۱۴ دی ۱۹:۲۰
سلام
به به چه حدیث زیبایی از مولا گذاشته شده
پاسخ :
سلام 
بله زیباست 
سید.ق.م
۱۴ دی ۱۹:۲۲
با توجه به حدیث دوستمون و حرفای منطقی پست میشه گفتش همه چیز به خوبی و زیبایی گفته شده و لازم به ذکر نکته ای نیس...
زبونتو کنترل نکنی و تحت تاثیر احساساتت بخوایی یه سره صحبت کنی معلومه که اهل زندکی نیستی و با نادانی و مبارزه اومدی توو زندگی...
پاسخ :
بعضیا رگباری میگن میگن وقتی همه پل های پشت سرشون خراب شد تازه از عشق مایه میزارند ،‌ اون موقع کاری از عشق برنمیاد ، فکر نمی کنم اینطور افراد عاشق باشند 
سید.ق.م
۱۴ دی ۲۱:۵۰
بله درسته
پاسخ :
مرسی 
مهربانو
۱۴ دی ۲۲:۱۷
عشق رو با نیاز نباید اشتباه گرفت
نیاز میگه من فلان چیز یا....رو احتیاج دارم پس برای رفع اون نیاز یا احتیاج یا فطرت(نیاز جنسی عاطفی) یا حتی مادی تلاش میکنیم این کجاش عشق محسوب میشه ؟!
این ب نوعی خودخواهی محسوب میشه حالا نه جنبه بدش منظورم این بود ک ب دنبال برطرف کردن نیاز درونی خودمون حرکت کردیم نمیگم این بده. میگم این اسمش عشق نیست عشقی ک باید قداست داشته باشه نیست. عشق رو باید از رابطه بین خدا و بنده هاش فهمید ک چطور در عین دیدین خطاها و نازیبایی هایی ک از بنده هاش میبینه بازم منتظر برگشتن شون هست حتی مشتاق تر از همیشه
عشق مادی هم ک با این تعریف من از این کلمه اصلا معنا نداره.
خلاصه حرفام اینه ک نیاز (چ مادی چ عاطفی )عشق نیست
نیاز اسمش وابستگی هست نه چیز دیگه
پاسخ :
خیر چنین نیست 
عشق یک حس درونی هست و یک کشش که ما رو به سمت چیزی می کشونه ،‌چیزی که خوشایند ماست ، همه آدما واسه زندگی کردن نیاز به انرژی و نیروی محرک دارند ، حالا من نیاز جنسی منظورم نبود ولی از حرف خودتون وام می گیرم در همین زمینه هم باید کششی باشه نمیشه که بدون هیچ حس خوبی به ارگاسم رسید ، بله در سکس میسترسی یا سایسمی یا مازوخیستم  میشه بدون هیچ علاقه ای به ارگاسم رسید ،‌ گرچه مثال خوبی برای عشق نبود ولی در مازوخیستم هم لذت عامل ارگاسم هست 
من درباره وابستگی و نیاز چنین فکر نمی کنم 
چرا باید نیاز وابستگی بیاره ؟ اینجوری که همه می میریم ، ما به غذا نیاز داریم تا کی باید منتظر دیگری باشیم یا رستوران بریم ، وابستگی عشق میاره ، از اون زاویه ای که شما گفتین تعریف عادت 

مهربانو
۱۴ دی ۲۳:۳۵
من با همین قسمت مشکل دارم (چیزی ک خوشایند ماست)رنگ خودخواهی داره
خوشایند بودن برا من یا طرف مقابل؟؟؟ کاری ک بد و خوب بودنش ندارم میگم هر حس و نیازی رو نباید با عشق اشتباه گرفت
نیاز وابستگی میاره من برا تنفس ب اکسیژن نیاز دارم این یعنی زنده بودنم ب اکسیژن وابسته هستش
بدنم ب انرژی نیاز داره پس زنده موندنم ب غذا وابسته هستش خب اینجا دارم طبق نیازم پیش میرم
من طبق فطرتم ب همسر نیاز دارم ولی بدون همسر ک نمیمیرم پس اینجا اگه فقط ب دنیال برطرف کردن نیازهای عاطفی و ... باشم میشه وابستگی ک همون نیاز محسوب میشه چون باید توسط شخصی دیگه برطرف بشه
ولی اگه ب دنبال هر چیزی غیر از این نیازها باشم میشه دلبستگی ک متفاوت از وابستگی هست
پاسخ :
یه سوال : به نظر شما میشه فردی بدون هیچ حسی کنار فرد دیگری زندگی کند ؟‌
مهربانو
۱۴ دی ۲۳:۴۳
راستی من این کامنت رو برای پست پایینی گذاشته بودمااا
گویا حواسم نبوده اینجا ثبتش کردم
پاسخ :
متوجه شده بودم عزیزم ، موردی نداره 
مهربانو
۱۵ دی ۱۱:۵۲
سلام
خب مسلما نه نمیشه
پاسخ :
سلام 
عشق نگهدارنده یک زندگیه
مهربانو
۱۵ دی ۱۲:۳۲
حرفت رو تا حدی قبول دارم
ولی خیلیا بدون علاقه واقعی (شاید بشه گفت همون بدون عشق) کنار هم زندگی میکنن نه اینکه لزوما هم همیشه در حال بحث و جنگ و دعوا باشن نه. همینکه نیازهای عاطفی و جسمی هم رو تا حدی برطرف میکنن راضی هستن و خوشحال هر چند اون شور و علاقه اوایل ک اسم عشق رو یدک میکشید رو ندارند
همه اوایل از عشق حرف میزنن و همه چیز براشون عالی و خوشایند هست ولی بعد از مدتی همه چیز براشون عادی و حتی خسته کننده میشه حتی از جنبه مادی(ک ب نظر من بی معنی هست و نوعی سطحی نگری و استفاده نابجا از کلمه ها ک البته خودم هم زیاد استفاده میکنم) هم ک میگوند عاشق فلان ماشین یا فلان وسیله هستن هم بعد از مدتی تکراری میشه و از جذابیتش کم و ب دنبال جدیدتر و بروزترش میرن خب این چ جور عشقی هست!!!
پاسخ :
عاطفه تا حدودی م نظر شماست ، پاسخ م رو بخونید بد نیست 
چطور ممکن یکی عاشق ماشین شه در صورتی که میدونه ممکن یه روزی بسوزه یا در صورت دزدی اسقاط بشه ‌؟‌ اون اسمش عشق نیست ، دوست داشتن که در قالب آرزو هم قرار می گیره ، جمله آخر حرفاتون کمی خطرناک بود ، یعنی چی به دنبال به روز ترش میره ؟ 
خب خیلی از افراد هستند که در نوع خودشون ستاره هستند ، کسی که شوهرش قطع نخاعی هست ، از نظر شما چه توجیهی برای ماندن پیش همسرش داره ؟‌ به قول شما حتی نیاز عاطفیش هم رفع نمیشه چه برسه به جنسی ! افراد زیادی هستند چه زن چه مرد در جوانی همسرشونو از دست میدن ولی هرگز ازدواج نمی کنند ، به نظر شما به چه دلیل ؟ اگر از منظر شما هم نگاه کنیم نه عادتی هست نه نیاز جنسی و عاطفی 
مهربانو
۱۵ دی ۱۲:۳۶
جواب این کامنت رو دادم نمیدونم ثبت شد یانه؟
پاسخ :
هر کامنت رو دو بار ثبت کردید ، عیبی نداره یکی شو حذف می کنم 
مهربانو
۱۵ دی ۱۲:۴۶
عذر میخوام
ممنون
برای کامنت شما ک نوشته بودید عشق نگهدارنده زندگیه کامنت گذاشته بودم
پاسخ :
خواهش می کنم 
💙
مهربانو
۱۵ دی ۱۳:۰۴
من اون مثال رو طبق تعریف شما از عشق گفتم و البته موافقم با اون قسمت ک تعریف از عشق گم شده .
شما وقتی کلمه( چیزی) رو انتخاب میکنید یعنی چی دقیقا؟! یعنی فقط شامل انسان نمیشه وسایل مادی و بی ثبات این دنیا رو هم شامل میشه درست متوجه شدم خب من اون مثال رو از این جهت گفتم.
(ما برای دوست داشتن هر چیزی مثل حیوان یا ویلا و ... از کلمه عشق استفاده می کنیم ، شاید تعریفش گم شده باشه اما من انرژی مثبت و‌ آرامش داشتن و جدا نشدن از چیزی که وابسته باشیم رو عشق می دونم)
پاسخ :
کلمه ها شاید کمی حس ما رو در بر بگیرند ، تا به حال نشده شما یک حیوانی رو دوست داشته باشید ؟‌ یعنی هیچ حیوانی در این دنیا به چشم شما نمیاد ؟ 
کاملأ منظورتون رو  درک کردم ، شما میگید باید چیزی رو دوست داشت که نیازت رو برطرف کنه 
اما از زوایه دید من ، نیازی به رفع نیاز نیست ، من کاسگو دارم زمان زیادی از روزم رو صرفش می کنم ، نیازی از من رفع نمی کنه اما من از داشتنش خسته نمیشم ، نمیدونم شما تا به حال عاشق شدید یا نه ؟‌ کمی کنجکاوم درباره زندگی شما اطلاعاتی داشته باشم ، البته اگر مایل باشید 

مهربانو
۱۵ دی ۱۳:۲۵
کاسکو نوعی پرنده یعنی طوطی سخن گو هستس؟
پاسخ :
بله ، از خانواده طوطیان هست ، سخن گو
سید.ق.م
۱۵ دی ۱۳:۳۶
تو و مهربانو هر کدومتون از زاویه ای دارین درست میگین اما به صورت کلی عشق و شیفتگی همونطور که پست قبلی گفتم فرق دارن...
تو داری عشقو تعریف میکنی اما مهربانو داره شیفتگی رو...
عشق پایدار میمونه و بزرگ و آرامش بخش و لذتبخشه اما شیفتگی کوتاه مدته و اگه آرامش و لذتیم تووش باشه کاذبه و بعد از مدتی معلوم میشه...
وقتی آدم به همسرش علاقمنده و عاشقشه و این قضیه دو طرفه باشه مخصوصا اونوقت هر نیازی چه مادی چه معنوی چه جنسی و... در نهایت لذت، آرامش و علاقه انجام میشه و تبدیل به عادت و تکرار و زدگی نمیشه...
عاشقا با دید رفع نیاز به نیازهاشون نگاه نمیکنن بلکه با دید علاقه و محبت و ارامش و لذت نگاه میکنن، واسه همین هیچوقت سردی و بی تفاوتی و عادت و... بینشون شکل نمیگیره و پیوسته گرمی تووی زندگیشون وجود داره...
پاسخ :
بله ، درست 
من خیلی دوست دارم نظرات دیگران رو درباره چیزای متفاوت بدونم ، من از صحبت کردن باهاش لذت بردم
مهربانو
۱۵ دی ۱۳:۴۹
خب شما چرا یک زاغ رو انتخاب نکردید یا یک گنجشک یا.... ؟؟؟
چرا کاسکو رو انتخاب کردید؟
چون براتون جذاب بود و چیزی ک جذاب باشه دوست داشتنی خب حالا چ چیزی در این پرنده شمارو جذب کرده ؟
من نمیگم باید چیزی رو دوست داشت ک نیاز رو برطرف کنه !
من میگم ما چیزهایی رو دوست داریم ک نیازهامون رو برطرف میکنه و این دوست داشتن اسمش عشق نیست ولو اینکه باعث آرامشون باشه نیازها ک همیشه بیرونی نیست گاهی نیازها درونی هستن مثل همون آرامش ک نیاز همه ما هست
پاسخ :
من همه حیوانات رو دوست دارم ، برای پرنده های آزاد هم غذا می ریزم ، نمیشه که همه نوع پرنده تو خونه نگهداشت :-) 
طبق تعریف من از جذابیت من چیزی در کلاغ نمی بینم که باعث جذبم بشه ، من از نگاه کردن به طبیعت به آفرینش می رسم ، به خدا می رسم ، من اگر بخوام خدا رو دوست داشته باشم باید به طبیعتش هم احترام بزارم ، دست داشته باشم ، یعنی شما می فرمایید طبیعت جذاب نیست ، از یه گربه رد شم با ماشین بعد برم نماز بخونم ؟ خب این چه دوست داشتنیه !!!!! باید آفرینش رو درک کرد 
من حیوانات زیادی رو در نوجوانی تا کنون داشتم من جمله جوجه مرغ ، جوجه اردک ،فنچ ، قناری ، بلدرچین ، سره ،مرغ مینا ، لاک پشت ، الان هم کاسگو دارم 
چند در صد می تونید با قاطعیت این جمله رو اثبات کنید ؟‌
من میگم ما چیزهایی رو دوست داریم ک نیازهامون رو برطرف میکنه 
سید.ق.م
۱۵ دی ۱۳:۵۳
ینی تو عاشق آداب و معاشرت و نظرات متفاوت آدمای مختلفی؟
پاسخ :
لذت می برم ، تو صحبت کردن میشه چیزای زیادی یاد گرفت ، با زاویه دیدهای متفاوت آشنا میشی 
مهربانو
۱۵ دی ۱۴:۵۰
من میگم ک شما وقتی میتونی با قاطعیت بگی پرنده هارو دوست دارم فقط چون پرنده هستن ک، براتون فرقی بین زاغ با کاسکو از جهت نگهداری و مراقبت در منزل نداشته باشه.
اینجا میشه گفت دوست داشتن واقعی هست (همون عشقی ک فقط مختص ب انسان نمیشه و همه چیز رو شامل میشه بدون سلیقه و ظاهر و ...)
این ها مثال هستن ک بتونیم منظور اصلی رو برسونیم : اینکه چنتا از اون پرنده ها و جانورا رو نام بردید خب برا همه نه ولی اکثر افراد جذاب و دوست داشتنی هستن ولی من تا الان ندیدم کسی ی زاغ یا گنجشک رو مثل کاسکوی شما براش وقت بذاره و نگهداری کنه.
ولی خدا بدون هیچ گزینشی بین انسان و غیر انسان همه و همه رو دوست داره حتی وقتی رفتار زشت و ناشایست انسانی رو میبینه بازهم مشتاق تر از قبل منتظر برگشتش هست من میگم این یعنی عشق واقعی ک قداست داره باعث حال خوب میشه و نباید با احساس های دیگه یکی دونست.
و اینکه علاقه بین دو انسان (در صورتی ک واقعی باشه یعنی ظاهر و مادیات مطرح نباشه) چه بین دو جنس مخالف و یا دو همجنس(منظورم صرفا نیازهای جنسی نیست از دید دو انسان واقعی) تازه راهی رو باز میکنه برای رسیدن و فهمیدن و درک اون عشق واقعی بین خدا و مخلوقش
پاسخ :
من هرگز از کلاغ تو خونه نگهداری نمی کنم چون بهش علاقه ای ندارم ولی برای پرنده های آزاد برنج و برای حیوانات خیابانی استخوان و ...
عشق زمینی با عشق معنوی فرق می کنه ، منظور من هم تلفیق این دو نوع نیست 
فکر کنم شما اینو میخواید بگید که تموم عشق و دوست داشتن های زمینی دارای ناخالصی هستند ، درست ؟ 
چرا باید از عشق زمینی به خدا رسید ؟‌ این دو چه ربطی به هم دارند ؟‌ خیلیا هستند که سن بالایی دارند ازدواج نکردند اما خدا رو دوست دارند ، بله قبول دارم عشق های زمینی توش نیاز جنسی و عاطفی هست ولی مهم اینکه از بین ۸۰ میلیون جمعیت یک نفر میتونه اونا رو برات رفع کنه یا اینکه برعکس شما از بین این همه آدم مرحم دردای یه آدم باشید ، این حس زیبایی ، مثل یک مواد نگهداره یک زندگی هست 
از زاویه دید شما یعنی کسی رو دوست نداشته باشیم چون میدونیم قداستی در اون نیست ، اون طوری زندگی سختی میشه ، باید برای همه چیز و همه کار علت خاصی داشته باشیم 
حتی عشق به والدین هم زیر سوال میره 

مهربانو
۱۵ دی ۱۵:۳۲
من نمیگم طبیعت جذاب نیست یا اینکه با ماشین از گربه رد بشیم بعد بریم نماز بخونیم.
من میگم ی کم با خودمون صادق باشیم و ب عنوان مثال :
اگه بین دو پرنده ک فقط یکی با معیارهای من از جذابیت هماهنگ هست و دیگری نیست اینجا این ادعا رو نداشته باشیم ک همه پرنده ها رو دوست دارم ولی اگه شرایطی داشته باشم برای این یکی پرنده چون برام جذاب تره بیشتر هزینه میکنم این مثل این میمونه ک بین انسان ها با توجه ب رنگ پوست یا شرایط اقتصادی یا موقعیت اجتماعی ک دارن تمایز قایل باشیم(گاهی بصورت خیلی ظریف و گاهی ناآگاهانه) همه از نژادپرستی متنفریم و معتقد ب اینکه انسان رو باید از دید ی انسان دید ب دور از رنگ پوستش خب سوال اگه دو نفر خواستگار شما باشن و هر دو معیارهاشون برابر با معیارهای شما باشن برای ازدواج و تنها تفاوت شون در رنگ پوست باشه شما کدوم رو انتخاب میکنید؟
پاسخ :
آهان منظور شما اینکه جذابیت یعنی عشق ، آدما عاشق جذابیت هم میشن ؟
همه چیز بستگی به پاسخ این سؤال داره 
 مسلمأ کسی رو انتخاب می کنم که به علاقه م نزدیک تره 
پاسخ کامنت آخری تونو ندید ظاهرأ 

مهربانو
۱۵ دی ۱۶:۱۱
من منکر دوست داشتن نیستم و بدون این حس زندگی بی معنا میشه
منظور من اینه ک هر دوست داشتنی رو عشق ندونیم ولو اینکه از بین ۸۰میلیون یکی رو برای برطرف کردن نیازهامون انتخاب کرده باشیم
چیزی ک خودم بهش رسیدم چون وجود ما با شخص دیگری ک مناسب و هم کفو ما باشه آرامش میگیره حتی اگرهم ارتباط مون با خدا عمیق باشه بازهم بخشی از وجودمون نیاز داره ک در کنار دیگری باشه تا کامل رشد کنه و اون احساس واقعی آرامش رو تجربه کنه چون سرشت و نیازمون ب این شکل هست.
من از ی سنی ب بعد حس مادر شدن برام خیلی عجیب بود و هست خیلی ب این چیزها فکر میکنم ک من چون صرفا دوست دارم حس مادر شدن رو تجربه کنم باید فرزندی ب دنیا بیارم یا اینکه چون دوست دارم فرزندم...ادامه ندادم چون ممکنه هر کسی دلیلی داشته باشه.ولی کلی (اینکه وجودش ب ثمر و نتیجه ای به بهترین شکل برسه) ولی چی میشه ک این همه فقر و گرسنگی و ...میبینم ؟ این ها اکثرا نتیجه خودخواهی های والدین شون نبوده؟
آیا الان با توجه ب شرایط حال حاضر ازدواج کردن و تشکیل خانواده ی معضل و آرزو نشده برای جوان ها؟
کسی ک تو این شرایط بخواد بچه ای رو ب دنیا بیاره واقعا آینده نسبتا خوبی رو میتونه براش متصور بشه وقتی شغل و درآمد خودش چیزی رو تضنین نمیکنه؟
خب من نظرم اینه اگه همچین زوجی برای بچه دار شدن اقدام کنند صرفا خودخواهی خودشون رو نشون دادن نه عشق ب اون بچه ای ک آینده نسبتا روشنی رو نمیشه براش تصور کرد.(البته این چیزهایی ک میگم جنبه صرفا سیاه یا سفید رو نداره .چیزی ک در حال حاضر میبینم و باعقل سلیم میسنجم گفتم)
وگرنه حتی خودخواه ترین والدین هم باز دوست داشتن در وجودشون نسبت ب فرزندشون هست من منظورم(منظورم از خودخواهی یا دوست داشتن ب شکل یک طیف هستش نه صرفا خودخواه محض یا علاقه خالص)منکر علاقه ای نشدم
پاسخ :
منم منظورم همین ۱ نفر از ۸۰ میلیون نفر بود ، در کنار عشق میشه رابطه خوبی داشت و زندگی خوبی هم داشت ، اگر قرار بود برای هر چیزی دلیل و برهان داشتیم هیچ وقت هیچ شعر و ترانه ای سروده نمیشد 
یه جورایی گرو کشی بود ، مثل تن فروش ها که هیچ حسی به مشتری شون ندارند و صرف پول رابطه برقرار می کنند ، " رفع نیاز در برابر پول به هر حال آدم به یکی احتیاج داره که کنارش به آرامش برسه  
ادامه بحث تون مجزا از عشق 
بچه داشتن یا بچه نداشتن بستگی به درون و بیرون آدم ها داره ، باید بسنجی که چرا میخوای بچه دار شی ؟ با بچه چی به دست میاری ؟ چی از دست میدی ؟‌ 
بچه کلی مسئولیت داره ، از تربیت بگی تااااااااااااا دانشگاه و ازدواج و ..... 
اگر بخوای به خاطر بستن دهن عره و عوره و شمسی کوره بچه دار شی که میشه تو اشتباه ترین تصمیمات ازش بعدها یاد کنی ، بچه داری فقط پول نمیخواد ، پول مکمل سایز نیازهاست ، نمیشه یکی چون پول داره ۷-۸ تا بچه بیاره بعد اونو بزاره زیر دست پرستار یا مهد یا زیر دست مادربزرگاش بزرگ شه اونم با فرهنگ و تربیتی که اونا فکر می کنند درست هست ، با این شرایط کنونی خودخواهی محض از شرایط اقتصادی بگیر تا وضعیت تغذیه و هوای آلوده ، بچه رو به دنیا بیاریم ریه شو پر آلاینده کنیم که نشون بدیم اجاق مون کور نیست ؟ چرا باید حرف یه مشت خاله زنک واسه مون مهم باشه ؟‌ سهم اون بچه از این دنیای به این بزرگی چیه ؟‌ تغذیه ها افتضاح ، آلودگی هوا و ..... 
مهربانو
۱۵ دی ۱۶:۱۸
من کلا از استفاده کلمه عشق بین دو انسان یا ... مخالفم. عشق فقط مناسب رابطه بین خدا و مخلوقش هست اونم فقط از جانب خدا همین.
کلمه دوست داشتن و دلبستگی رو مناسب تر میدونم تا عشق.(فقط هن برای احساس های واقعی نه گذرا و لحظه ای)
خب منظور من از سوالم این ک اگه هر دو فرد از همه لحاظ یکسان باشن و ب علایق شما ب یک حد و میزان نزدیک ب شکلی ک تنها تفاوت شون در رنگ پوست شون باشه در این شرایط کدوم رو انتخاب میکنید؟
پاسخ :
یعنی اگر بخوایم به کسی ابراز علاقه کنیم بگیم دل بسته تم ؟‌ یا اینکه بگیم دوستت دارم ؟‌ میزان انرژی که از عاشقتم دریافت می کنیم با دوستت دارم زمین تا آسمون فرق داره ، خدا وقتی روحش رو به ما میده تا زندگی کنیم ، کمی از عشق پاکش به ما نمیده تا از زندگی روتین رها شیم ،‌ عشق وااااااقعی داریم تا عشق مشقی ، باید یک تعریف منسجم از هر دو داشته باشیم تا بتویم دریابیمش ، عشق داشتن به همسر یا فرزند چیز بدی نیست البته اگر عاقلانه باشه 
تو جواب کامنت قبلی هم به سوال تون پاسخ دادم ، اونی که رنگ پوستش مورد علاقه رو جواب مثبت میدم 
مهربانو
۱۵ دی ۲۲:۰۷
خب من ک گفتم خدا بدون هیچ نیازی ب بنده هاش عشق و علاقه داره به معنای واقعی کلمه دوستشون داره با وجود همه نامهربونی ها و ناشکری ها و حتی ی وقتایی شده ک پول یا ی انسان دیگه ای رو چنان پرستیدیم ک از معبود اصلی ب کلی دور شدیم و حتی ی وقتایی منکر اون دنیا ب نحوی ک فقط لذت بردن از این دنیا شده هدف و نیازمون.
خب در چنین شرایطی یک لحظه هم خدا از ما غافل نشده هیچ بیشتر از هر لحظه ای منتظر برگشتن بندش ب سمتش هست. و ن اینکه بعد از برگشت با تردید و شک و سرکوفت و ...پذیرای بنده گناه کارش باشه. روشی ک اکثرا خلاف این رو میبینم
من نمیگم تمام و کمال محبت مون مثل خدا باشه حداقلشم نمیتونیم ما رعایت کنیم...
من میگم وقتی نمیتونیم اینچنین رفتار کنیم انتظاری هم نباید داشت کلمه عشق رو برای هر احساسی بکار برد، من بین دوست داشتن و عشق فرق قائلم.(شاید دارم ی کم سخت میگیرم ولی باور قلبیم رو گفتم)
خب علایق تون ب کدوم رنگ پوست نزدیک هست.؟؟؟
جواب این سوال برای خودم شاید ی زمانی سخت بود ولی الان بدون هیچ تردیدی میتونم بگم اگه چنین شرایطی قرار بگیرم رنگ پوست (سیاه یا سفید) برای من کوچکترین اهمیتی نداره بدون هیچ اغراق و جوگیری و ...هیچ فرقی نداره برام.

پاسخ :
مهربانو جان ، ستایش مخصوص خداست و قرار نیست عشق زمینی با عشق خدایی قاطی بشه ، به هر حال باید در یک سنی برای همه چیز در این جهان تعریفی بسازیم و روی اون حساب عاشق شیم و عشق بورزیم ، کسی که قرار عاشق شه باید تفاوت این دو رو بدونه ، چون بدون تعریف نمیشه عاشق شد برای اینکه نقطه مقابل عشق " هوس " کسی که بخواد عشق خدا رو خرج آدم کنه پس هنوز به سن عاشقی نرسیده و ممکن عاشق شاطر سر محل شون هم بشه
در ارتباط با رنگ پوست هم باید بگم همه نشان از خدا داریم ذره ذره به خدا می رسیم باید عاشق طبیعت و خلقت بشیم بعد به تکامل در عشق ب خدا برسیم ، کسی که تعریف از انسانیت داشته باشه خارج از هرگونه نژاد پرستی وظیفه ش میدونه احترام به خلق الله رو 
سید.ق.م
۱۵ دی ۲۲:۴۸
عشق زمینی خودش مقدمه ای میتونه باشه برای عشق آسمانی و البته هر چیزی مقدمه ای داره و نمیشه یهویی پرید و رف به طرف عشق آسمونی...[تفکر]
پله پله تا ملاقات خدا ینی همین
تو یه دفه نمیری تووی طلوع آفتاب بلکه ابتدا از شب به سحر و از سحر آروم آروم به طرف طلوع میری و آفتابو درک میکنی و از شب تا طلوع کلی با آسمون پرستاره و تاریکی و خلوت و سکوت کیف میکنی تا به طلوع دل انگیز آفتاب برسی...
اما طبیعتا تاریکی یه بدیها و ترسایی داره و این عظمت روشناییه که تو رو از ترس نجات میده... اما تا تووی تاریکی نباشی قدر روشنایی رو نمیدونی و این ینی اینکه یهویی بری تووی روشنایی درک نمیکنی و نمیفهمی و قدرشو نمیدونی پس ابتدا باید تاریکیو امتحان کنی اونم عاشقانه و عارفانه بعدش روشنایی...
ینی اینکه در ابتدا عشقای زمینی رو به شکلی پاک و منطقی و بزرگ تجربه کنی همونطور که عرفا در همه چیز خدا رو میبینن و نسبت به همه مهربون هستن چون ابتدا عاشق آثار خدا شدن و بعدش در مراحل بعدی به خود خدا رسیدن و حالا خدا بینهایته و این راه بینهایتو پیوسته تا ابد خواهند رف...
موضع گیری بی منطق درباره ی عشق زمینیو باید کنار گذاشت چون برای بار چندم میگم با شیفتگی و جنون فرق میکنه و عشق مقدس و پاکه...
پاسخ :
کاملأ درست 
منم میگم اول باید عاشق طبیعت بشیم و عاشق زمینی تا به نهایت برسیم 
مثال میگم چه جوری میشه که یک گربه رو زیر بگیریم بعد بگیم من عاشق خدا هستم ؟‌ اگر عاشق خدا بودی چه جوری به آفریده ش و زمان مرگی که برای اون گربه در نظر گرفته بود رو نادیده گرفتی ؟‌
راستی منظورت از موضع گیری کی بود ؟‌
مهربانو
۱۶ دی ۱۱:۰۶
سلام
اگه منظورشون من بودم
تو کامنت قبلی هم ک تایید نشده گفتم شاید ی کم سخت گیر باشم ولی باور م رو گفتم.
تجربه و چیزهایی ک دیدم و میبینم رو گفتم
من هیچ مردی رو باور ندارم ...ک بخوام احساسش رو باور کنم
پاسخ :
سلام مهربانو جان ، همین الان کامنت تون رو تایید کردم 
من هم ازشون پرسیدم ولی هنوز نیومده جواب بده ، باید به عقاید دیگران احترام بزاریم 
مهربانو
۱۶ دی ۱۲:۱۳
من منظورم ب ایشون نبود از جمله آخرم اگه منظورم رو بد رسوندم عذر میخوام بله ۱۰۰البته ک باید ب عقاید دیگران احترام گذاشت
منظورم از جمله آخرم تو کامنت قبلی با توجه ب کامنت های خودم و شما بود نه ایشون
موفق باشید
پاسخ :
من متوجه منظور شما شدم عزیزم ، منتهی ایشون هم نظر خودشون رو درباره عشق گفتند
همچنین شما 
سید.ق.م
۱۶ دی ۱۶:۲۳
سلام
من به صورت کلی دارم میگم و قصدم توهین نبود
مهربانو اگه هیچ مردی رو قبول نداری، ینی برادر و پدرتم باور نداری؟
سید.ق.م
۱۶ دی ۱۶:۲۸
در ادامه ی کامنت قبلیم که یادم رف بگم باید بگم که خیلیا درباره ی عشق موضعهای مختلف میگیرن و واکنشای منفی نشون میدن چون خیال میکنن همین شیفتگیهای بی حاصل و جنونای بیهوده ینی عشق، درحالیکه اینطور نیس و ممکنه کسایی دچار سردی و افسردگی هستن یا در زندگیشون شکست خوردن و... که به واژه ی عشق حمله میکنن در حالیکه دارن اشتباه فکر میکنن و حرف میزنن در حالیکه عشق معنای متفاوتی از اونیه که فکر میکنن و میگن...
اینا رو دارم به صورت کلی میگم و منظورم با کسی نیس
پاسخ :
عاشقی کردن یه نوع هنر 
علیرضا صابری
۱۸ دی ۲۰:۰۸
درود
آره، منم از این رفتارا متنفرم که اول خوب دعوا می کنن و فحش هم میدن بعدش گریه می کنن و آشتی.
به قول معروف یا رومی رومی یا زنگی زنگی
ضرب المثلم درباره ی این موضوع درسته ؟؟؟
پاسخ :
درود بر شما 
بله کاملأ
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان