هـزار چـشـمـان
سلام
تو هر جامعه ای یه سری خصوصیات خوب و بد و یا جا نیفتاده ای وجود داره خب یکی از جا نیفتاده های جامعه ی ما " حریم خصوصی " افراد هست که با عباراتی مانند حالا مگه ما غریبه ایم ، حالا چیز مهمی نبود که " لگدمال می کنند
فامیل ها دور هم هستیم ، نزدیک خانه ی ما درمانگاه هست که یک تزریقاتچی فوق العاده فضول داره وقتی که هر کدوم از خاندان ما میره تزریق انجام میده به نفر بعدی خاندان میگه فلانی فلان روز اومد نوربیون زد ، فلانی فلان روز حالش خیلی بد بود فکر کنم ناراحتی بدی داره بعد جالبیش اینجاست که روحمون هم از زیرسرم رفتن فلانی خبر نداره ، حالا دسته گذاشتن روی قضیه هم بماند ، طرف اگر دوست داشت بگه می گفت شما کار خودت رو درست انجام بده ، چقدر زندگی دیگران براشون مهم هست که یادشون می مونه !!!!
یه بار هم خواهرم عصبانی خونه ی ما اومده بود می گفت راه رو دور کردم چون که فلانی رو دیدم می دونستم سلام کنم میخواد احوال کل خاندان رو بپرسه و سه ساعت تو خیابون وایستم و من هم زن جوان هستم درست نیست دو ساعت با آقای فلانی صحبت کنم برام حرف در میارن البته نکته ی اصلی این ماجرا اینکه ایشون از مبدأ و مقصد و هدف رو می پرسند ، کجا میری ؟ برای چی میری ؟ چی می بری ؟ بیشتر خواهرم از این سوالات متنفره ، زده بود به سیم آخر گفت از این به بعد کسی این سوالات رو بپرسه یه جواب دندون شکن میدم تا هیچ وقت یادش نره کلی آرومش کردم گفتم خوب نیستش بد جواب بدی بزرگتره اونا بی شعورند تو مثل اونا نباش ، من هم بدم میاد در آپارتمان رو باز می کنی تا برسی به مقصد چهارصدتا ایستگاه بازرسی باید رد کنی ، آخه به کسی چه من کجا میرم کجا نمیرم ؟ چرا سه ساعت وقت آدمو تو خیابون می گیرند که به سوالاتی که اصلا هیچ ربطی بهشون نداره جواب بدیم ؟ مثلا من دارم میرم خونه ی داییم ، چه دردی از اونا درمون می کنه آخه ؟ صبر و تحمل هم اندازه داره ،احترام هر کسی هم دست خودشه اگر یه روزی یکی حرمت شکنی کرد باید یادش بیاد که بی شعوری اونا هیچ ربطی به بقیه نداره ، ماشاالله جامعه ی خاله زنک هم که نداریم مثلا با یه مردی صحبت کنیم بیان بگن فلانی با فلانی سر و سیری داره که فضولی کردن مردم و وقت کشی دیگران توش مسئله ای نباشه