کـلـاهـبـرداری عـاشـقـونـه
سلام
وقتی انسان تصمیم به زندگی مدرنیته می گیرد باید با آغوش باز پذیرای عوارض آن باشد حالا مدرنیته میتواند در سبک زندگی یا تغییر نگرش باشد ، طرز فکر قدیمی و سنتی حاصل تجربیات افراد دیگر است اما مدرنیته هندونه ی در بسته
بعضی از افراد با تعقیب احساسات ما زندگی خوبی برای خودشان دست و پا می کنند ، نان در خون پسران مظلوم می کنند ، کافیست ناشیانه عاشق آن ها شوند و قاپ شان را بدزدند و وارد زندگیشان شوند و خوب که خیال شان از صیدشان راحت شد با او ازدواج کنند و بعد بدون هیچ دلیل و بهانه ای او را در زندان بیندازند و طلب مهریه کنند !!!! موردی برای یکی از آشنایان ما پیش آمد که یکی از دوستان ( الف) با او تماس می گیرد و می گوید دختر خوبی برایش در نظر دارد و برود فلان شهر و او می پذیرد و می رود دختر را همان روز که به آن شهر می رسد می بیند و همان جا بی مقدمه به پدر و مادرش می گوید بیایید فلان شهر من عاشق شدم زود بیاید برام خواستگاری !!!!! آن ها مات و مبهوت از این همه عجله کردن پسرشان راه میفتند و می روند و دختر را می بینند خواستگاری می کنند و فردایش عقد می کنند !!!! بدون هیچ گونه تحقیق و تحلیلی !!!! بعد با هم ازدواج می کنند و می آیند شهر پسر زندگی می کنند و سه ماه بعد فرزند اولشان را باردار می شود و بعد از آن از طریق همسر قبلی عروس خانم متوجه میشوند که او قبلا ازدواج کرده اما نه یکی بلکه دوبار !!!! مسئله ی به این مهمی را از خانواده ی پسر مخفی کرده بودند گرچه داماد پس از عقد متوجه این موضوع میشود اما از بس آتش عشقش تند بوده به خانواده ش نمی گوید وقتی که فرزند اولشان شش ماهه بود سر هیچ و پوچ با پسر قهر می کنن و می رود خانه پدریش با تمام جهیزیه ش و بعد خانواده ی پسر به خاطر فرزند می روند او را سر زندگیش برمیگردانند اما بدون جهیزیه و خانواده پسر اثاثیه نو می خرند تا زندگیشان را از سر بگیرند و مجدد چند ماه بعد فرزند دومشان را باردار شد و گفت از مادرت خوشم نمیاید و خانه ی مان نیاید و مادرش هم به خاطر پسر و نوه اش پذیرفت و این خوش نیامدن به خاطر دعوای اساسی به دلیل پنهان کاری ازدواج هایش بود و دوباره به خانه ی پدریش رفت و تشکیل پرونده داد و دادخواست مهریه کرد و پسر را در شهر خودشان زندان کردند پای مادر پسر در شهر خودش و شهر خودش لنگ در هوا بود و قصد داشتند که بیایند اثاثیه ای را که مادر پسر خریده بود را هم جمع کند و ببرد !!!! که مرافعه ای راه افتاد و به هدفشان نرسیدند او در حالی که همسر داماد موردنظر بود در حال گرفتن مهریه از همسران قبلی اش بوده !!!!! کاملا خانوادگی زرنگ تشریف داشتند او را یک یا دوبار دیده بودم و شغل شریف شان تجارت کثیف عاشقانه بوده