پـرسـه در لحظه هـــای نــانــجـیـــب
سلام
هیچ وقت قدرت خیال رو دست کم نگیریم چرا که میشه پای میز شام نشست و با نقاشی تو بشقاب به هر زمانی که دلت میخواد پر بکشی
آرزو داشتن پدیده ای هست که با رفتار و گفتار رابطه ی مستقیم داره ، دنیا در حال پیشرفت هست نمیشه آرزوی پیشرفت کنیم بعد از خاطرات مخرب و ضدفرهنگی در جمع های دوستانه و خانوادگی حرف بزنیم و جمع ریسه بروند صرفا برای تایید گرفتن اینکه بدونیم چقدر گوله ی نمک هستیم ، بی توجه به این که کودکان امروز بسیار باهوش هستند و برای هر چیزی منطق میخواهند ، اینکه بنشینیم در جمع های بزرگ یا کوچک بگوییم فلان روز فلانی گاز معده ش را رها کرد اصلا کار شایسته ی تقدیری نیست آن هم در جامعه ای که زنان و مردان همدیگر را آبجی و همشیره ، سرکارخانم و جناب و برادر و .... خطاب می کنند ، ما که خدای توجیه هستیم این یک مورد هم روش ، وقتی یک نفر با آن سن و سال تقویمی جلوی بچه مثلا به قول خودش خاطره ی نمکی ش را تعریف کند دیگر چگونه پدر و مادر به او بیاموزند این کار اصلا درست نبوده و اون شخص فاقد شعور و فرهنگ بوده ؟
یا بگوید که مدرسه به ما دهانشویه میداد استفاده نمی کردم ، همیشه در جواب مادرم که مسواکت را زدی ؟ میگفتم آره اما دروغ می گفتم ، چگونه پدر و مادر به او بیاموزند که پدر و مادر بهداشت دهان و دندان از تو طلب ندارند بلکه تو بهداشت دهان و دندانت را به سلامتیت بدهکاری ؟
داستان جایی بیخ پیدا می کند که مرد متولد ۱۳۳۴ با یک نوه می نشیند و می گوید ما در محله ی مان جمع میشدیم دو تا خروس لاری را جنگ مینداختیم و هر چه خروس مان خروس مقابل را خونین مالین تر می کرد مغرور تر بودیم و مریدمان بیشتر !!!! وقتی یک شخص با آن محاسن می آید اینگونه می گوید و اشاعه ی خشونت در جمع می کند چه باک از پر شدن مجرمان روانی در جامعه ؟ اولین مشق شب خشونت ، حیوان آزاریست و بعد از آن قتل های فجیع و سریالی و خودکشی های ناجور و ...
کجای دنیا به کسی که زنگ می زند به اورژانس و به قول خودش سرکارشان می گذاشته تندیس طلایی داده اند که بخواهیم با این سن و سال و لاکشری بودنمان بی وجدانی را لقمه کنیم در دهان بچه ؟ بی آنکه بداند یکی به بوق اشغال اورژانس التماس می کند تا یتیم نشود یا بی همسر نشود
اگر چیزی برای ارتقاء سطح فرهنگ یا دانش داریم تعریف کنیم که این در ذهن فرزندمان بماند و بعدها که نبودیم برای خانواده ش با جمله یادش بخیر پدرم یا مادرم یا داییم و ... این خاطره رو تعریف کرده بود
هیچ وقت ناهنجاری ها رو دستمایه خنده نکنیم ، اینگونه یا بی ادب میشیم یا بی فرهنگ ، شخصیت مان را له نکنیم
نکته : این پست فقط جهت جلوگیری از بازگویی خاطرات مخرب در مقابل کودکان نیست