یــک قــاشـق خـلـسـه ی داغ داغ



سلام 

وقتی که انسان ها را شیشه ای در نظر بگیری و از بیرون به چشم خریدار به آن بنگری خواهی فهمید که چقدر این شیشه کدر و سیاه که حاکی از بی مهری و بی وفاییست 

یک خانمی هست که در همه مراسم های ختم ما و محله ی ما حضور دارد و اقوام برایش نام بدی انتخاب کرده اند او غالبا در حال گریه کردن است و روسریش را روی چهره ش می کشد و هنگام سفره پهن کردن گوشه ی سفره ی یکبار مصرف را می گیرد و روی زمین می اندازد ، همیشه به او نگاه می کنم و چیزی به جز بی وفایی نمی بینم ، کسی که آن جور روسری به صورت می اندازد و همچون صاحب عزا شانه بالا و پایین می اندازد گریه ی جگر سوز می کند هیچ وقت به ملاقات متوفی نیامده است ، یادم هست عمه م دو ماه تمام به حال مرگ بود و ما هر روز آن جا بودیم اما خبری از او نبود ولی وقتی که عمرش را به شما داد فقط برای خواب خانه اش می رفت !!!! همه ی این ها را گفتم که بگویم انسان ها بی وفا هستند تا وقتی زنده ای و نیاز به کمک داری همه سر به گریبان خود دارند و انگار نه انگار همچین هویتی هم وجود دارد اما وقتی که طرف خودکشی کند همه فامیل و دلسوز او هستند و معمولا هم می گویند که وی مشکلی نداشته و فلان و از علت ماجرا بی خبرند !!!! در صورتی که کسی آس و پاس باشد از رخساره ش پیداست کسی که بخواهند او را زیر بار حرف زور ببرند از صدای  فشردن دندان هایش به هم میشود فهمید ، یاد ماجرای دختر همسایه ی مادربزرگم افتادم دخترک زیبارویی که به خاطر علاقه نداشتن به پسرعمویش در همان خانه ای اکنون هم خانواده ش زندگی می کنند خودسوزی کرد !!!! کاش این مشکی پوشان و پاشنه کفش ورکشیده ها موقعی که شخص نیاز به کمک دارد با لباسی روشن بیایند درد بنده ی خدا را چاره کنند وگرنه وقتی خودکشی کرده رخت سیاه به تن کردن چه سود ؟ دور از جان دور از جان انسان های شریف انگار میخواهند بچه خر کنند ، اگر قوم و خویش بودی دردش را می شنیدی یا حداقل شانه ای برای اشک هایش میشدی نام خانوادگی یکسان که دلیل بر کس و کار داشتن نیست ، خودکشی گناه کبیره هست و کار انسان های ضعیف اما چرا بعضی از انسان ها ضعیف هستند و دست به خودکشی می زنند ؟ برای اینکه نمیدونند بخواهی زندگی کنی باید دل بزرگ باشه تاب و توان زندگی کردن داشته باشی هر فوت شمع تولدی شروع یک مرحله ی جدید و البته سخت زندگی هست ، والدین باید این رو برای فرزندانشان تفهیم کنند که امروز عاشق شدند و جواب رد شنیدند عذاب جهنم را با طناب دنیوی نخرند ، اگر یک روزی چیزی از پدرشان خواستند و نتوانست برایشان مهیا کنند فوری نپرند توی جهنم و اینو بزارند پای گیر و گور مالی پدرشون ، هیچکسی اون دنیا رو ندیده و معلوم نیست که چه اتفاقی در انتظارشان هست ، آن آسایشی که در مرگ برای رهایی از مشکلات می بینند طعمه ی شیطان است ، یک ماه پیش شنیدم که یک خانم ۲۲ ساله با داشتن دو فرزند کوچک و شیرخواره به خاطر خیانت های مکرر همسرش اقدام به خودکشی کرده !!!! نمیدانم اشک های طفل شیرخواره ش از شیر خواستن میتواند از آتش جهنمی که خریده بود کم کند یا نه ؟‌ 

قوی باش رفیق قوی باش ، دنیا همش دو روزه و هر روزشم یه رنگه ، سعی کن مثل آفتاب پرست که همرنگ محیط میشه با مشکلات سازگار شی 

Maryam
الف. جیم
۱۲ مهر ۲۲:۴۹

سلام

نتیجه گیری آخر متن خیلی به جا بود

گاهی وقتا آدما خودشون هستن که زندگی رو برا خودشون سخت میکنن،با کارهاشون...

پاسخ :
سلام خوش آمدید جناب الف . جیم 🌹🌹🌹
مرسی از لطف تون 
زندگی به خودی خود سخت هست اما نباید شونه خالی کرد ، این دنیا رو میشه با تدبیر و سیاست مشکلاتش رو مهار کرد اما سرای دیگر نه ، متاسفانه این تصمیمات آنی هست 
مهدی ­­­­
۱۳ مهر ۰۴:۴۲

واقعا متاسفم میشنوم کسی خود کشی کرده. تصور این که چند وقت بوده بهش فکر میکرده و لحظه آخر واقعا کسی رو نداشته که باهاش حرف بزنه و درد دل کنه... چقدر آدما تنها اند.

پاسخ :
همه ی آدما از یک مرحله ای به بعد تنها هستند و این اصل بزرگ شدن هر آدمیه 
نکته ی غم انگیز اینجاست که شما اگر کلمه ی خودکشی یا عبارت چگونه خودکشی کنیم و سرچ یفرمایید هزارتا پست براتون بالا میاره ، این یعنی اینکه خیلیا به این موضوع فکر کردند یا حتی امتحانش کردند 

مهدی ­­­­
۱۳ مهر ۱۲:۱۷

درک میکنم که تنهاییم و ذهنمم با خودکشی نا آشنا نیست. کم بهش فکر نکردم و یه مدتی روش های مختلفش رو مرور میکردم برای خودم حتی. خداروشکر دیگه تو اون فازا نیستم ولی درک میکنم تا حدی. ولی اگه هر کسی هوای ۵ ۶ نفر افراد دور وبر خودش رو داشت هیچ وقت اینجوری نمیشد و منم سعی میکنم از خودم شروع کنم و حال بقیه رو بپرسم و بهشون بفهمونم کسی به فکرشون هست. اگه همه این کارو بکنن ۵ ۶ نفر خواهند بود که تو هر لحظه، هر کسی داره و کار به اینجاها نمیرسه. مشکل اینه که همه منتظریم بقیه خدمات بدن بهمون شاید؟

پاسخ :
واقعا ؟ جسارتا چی باعث شد که به خودکشی و مرور روش ها فکر کنید ؟ منظور من موضوع خودکشی نیست ، چی باعث ؟ احساس تنهایی یا احساس ناتوانی در مقابل حل مشکل ؟ 
بله باید حال خوب همدلی رو در جامعه رواج بدیم ، باید بنده ی خویشاوندی باشیم نه بنده ی سفره ختم ها ، این موضوع باید به خوبی در جامعه نهادینه بشه 
وقتی حالمون خوش نیست وقتی رو به پوچی هستیم ،  وقتی آه نداریم که با ناله سودا کنیم به داد هم برسیم نه اینکه من مردیم بیایند سر خاکمون تازه کلی خرج روی دست خانواده ی متوفی بمونه که حفظ آبرو کنه اون هم با این خرج گرون 
مهدی ­­­­
۱۳ مهر ۱۹:۳۰

مدت زیادیه ازش گذشته. الان که فکر میکنم چیز جدی ای نبود. خداروشکر میکنم که الان خیلی خوبم. و دوست دارم با سراغ گرفتن از دوستام با وجود فاصله زیاد همچنان رابطه رو حفظ کنم چون دوست خوب خیلی کم پیدا میشه. بعضی وقتا آدما فقط یه گوش میخوان. کسایی که یه بار رفته باشن و برگشته باشن شاید قدرشو بیشتر میدونن. حداقل یه کاری کنیم بقیه مجبور نشن مسیر رو برن و خدایی نکرده مثل این دوستتون نتونن برگردن. یه چیزی هم برای خودمه دیگه حرف زدن با بقیه یکم نظم ذهن خود آدم رو بیشتر میکنه. 

آره واقعا من همیشه برای خانواده که تو اون شرایط باید تازه این چیزا رو تحمل کنن خیلی بیشتر متاسف میشم. 

پاسخ :
هر سن و سالی یه دنیایی داره و بالطبع یه چیزایی برای آدم خیلی مهم میشه مثلا شما اگر از یه پسر ۱۲ ساله بپرسی دغدغه ت چی هست ؟ ۱۰۰٪ میگه دوچرخه یا اسکوتر و .... اما اگر از یه پسر ۲۲ ساله بپرسی دغدغه ت چیه ؟ ۱۰۰٪ میکه رتبه ی کنکورم یا سربازی و ....
ما تو محدوده ی سنی و زمانی خودمون زندگی می کنیم و دغدغه هامون بزرگ جلوه داده میشن مثل جسم براقی که افتاده تو دریا از دور مثل الماس میدرخشه اما جلوتر که میری میبینی شیشه ست شما این مرحله از زندگی رو تجربه کردید و خدا رو صدهزار مرتبه شکر که شگردهای شیطان رجیم کارساز نبوده و شما رو به بیراهه های جهنم نکشونده 
این خیلی عالی هستش که با دوستاتون در ارتباط هستید من در شما کاملا پشیمانی رو حس می کنم و میفهمم که شما یک گام از من جلوتر هستید چون به اون نقطه از زندگی رسیدید که میدونید آدما گاهی پول نمیخوان قط دو گوش شنوا میخوان و حدس میزنم شما به اون درجه رسیدید که حتی حاضر باشید به دیگران کمک مالی هم بکنید ، نمیدونم یک حس روحانی و معنوی دارم نسیت به حرفا و شخصیتی که از خودتون تو ذهنم تداعی کردید ،  ما باید قدر چیزایی که داریم رو بدونیم مثل همین نفس کشیدن که شاید خیلیا تو دنیای مردگان حسرت یک دم و بازدم ما رو می خورند که زنده بودند و کارهای مثبت انجام میدن 
نباید خیلی تو نخ زندگی و مشگلات شد چون آدمو به پوچی میرسونه و ممکن که افکار مضر به ذهن انسان خطور کنه 
Mohsen Farajollahi シ
۱۳ مهر ۲۰:۱۰

بعضی مردم دقیقا همینطورین. حاضر نیستن یک روز پدر شوهرشون رو تو خونه نگه دارن ولی وقتی پدرشوهر از دنیا میره زار زار شوع میکنن به گریه کردن! برای مردم این کارو میکنن یا واقعا اینطوریه دیگه خدا میداند! آدم زمانی که یکهو مشکلی غیر قابل حل براش پیش میاد یا چند مشکل همزمان گریبان گیرش میشه خیلی فکر ها میکنه. من نمیگم به خودکشی فکر کردم ولی خب آرزو کردم که اصلا تو دنیا نبودم! و الانش هم بابت گفته هام پشیمون هستم! چون زندگی سختی های خودش رو داره و شیرینیش هم بخاطر همین سختی هاش هست و از این گذشته خودکشی راه درستی نیست. تو این مواقع باید خانواده تکیه گاه محکمی باشه چون خب هر چی باشه خانواده بیشتر از بقیه اهمیت میده. فرقی نمیکنه انسان با چه عقیده ای باشه مرگ همیشه هولناک هست و چیزی که به مرگ منتهی میشه از اون هم هولناک تره! ولی قابل کنترله. ممکنه سخت باشه ولی خب زندگی همینه... چرخ گردون همیشه یکسان نمیچرخه

+ خیلی خوشحالم به وبلاگ قدیمی برگشتین :) یک مشکلی با قالب وبلاگتون هست ولی نمیدونم دقیقا چیه! به دوست عزیزمون اطلاع میدم ببینم شاید مشکل از کد هستش. توی کروم وقتی load unsafe scripts رو نمیزنی قالب نصف و نیمه میاد

پاسخ :
همین یک سری هایی که می فرمایید مصداق بارز همون شیشه کدره هستند که ابتدای متن گفتم 
بی وفایی جنسیت نمیشناسه اما خب این حقیقت رو نسبت به بعضی از خانم ها قبول دارم و یه مثال هم تو فامیل درجه ی یک یکم میشناسم ، به نظرم فقط محض رضای آبرو این کار و میکنند ، میگن خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ، با سیاه پوشیدن و زانوی غم بغل کردنشون میخوان از خود واقعی شون فرار کنند البته من اینو در آقایون هم دیدما عینک آفتابی می زنند و ژست سوزناک می گیرند در صورتی که تابلو هست تو دلشون چه عروسی بر پاست 
تا حالا به متن ابتدای فیلم های ترسناک توجه کردید ؟‌ مینویسند که تماشای این فیلم برای افراد زیر فلان سال توصیه نمیشه و بعد می بینیم که مشمول این توصیه نمیشیم با خیال راحت و کلی مخلفات فیلم رو تماشا می کنیم ، زندگی هم همینطوره اگر قرار باشه دغدفه ی من در سن ۲۰ سالگی با سن ۱۷ سالگیم برابر باشه این نشون میده که من اصلا زندگی نکردم ، ما رشد می کنیم مشکلاتمون هم رشد می کنه و این اصلا متوقف شدنی نیست 
متاسفانه خیلی از خانواده ها با بچه شون همراه و همدل نیستند ، مثلا امروزه روز رو با ۳۰-۴۰ سال پیش مقایسه می کنند تا تقی به توقی میخوره میگن مگه بابای من اینجور بود مگه من هم سن تو بودم بابام فلان چیز و برام خریده که تو از من میخوای ؟ شما اگر کلمه ی خودکشی رو در گوگل یا اینستاگرام سرچ کنید هزارتا پست و پیج نمایش داده میشه که اغلب شون کم سن و سال هستند و دلایل شون بسیار سطحی هست از نظر من ۲۵ ساله اما از نظر اونا که ۱۵-۱۶ ساله هستند خیلی دلیل قانع کننده ای هست فاصله ی بین سن من و اون شخص یعنی فاصله ی دنیای والدین و فرزندشون ، رفاقت ... رفاقت ... رفاقت ... عدم مقایسه ی نسلی چاره ی کاهش آمار خودکشی هست 
شاید باورتون نشه یه نفر برای رتبه ی کنکور خودکشی کرده سرچ کنید میاره
راستشو بخواید قصد تغییر قالب وبلاگم رو داشتم اما اصلا امکان پذیر نیست از طرف بیان 
همراز دل
۱۳ مهر ۲۳:۰۷

سلام

متأسفانه کلی دلیل هست که آدما رو میارن به کلمه ترسناک خودکشی حالا بعضیا جرئت از بین بردن خودشون رو دارن و بعضیا نه البته نمی‌شه اسمش رو جرئت گذاشت بیشتر حماقت انجامش رو تو وجودشون شکل می‌دن. فکر کنم بیشترین دلیل عدم امنیت روحی که اطرافیان باعث شکل‌گیریش تو افراد می‌شن. هر فردی تو طول عمرش به احتمال زیاد حداقل یکبار رو به جریان خودکشی فکر کرده.

پاسخ :
سلام 
بعضی از آدم به ظاهر زنده هستند اما در واقع مردند ، وقتی که برای خودشون آرزوی مرگ می کنند و یا خودشون رو نفرین می کنند یعنی حرف شما کاملا قابل تایید هست 
یه بار یادمه وقتی که کودک بودم همسایه مون دو تا زن داشت و سه تا بچه از زن اولش داشت و زن دومش مستاجر ما بود هر دو روز یه بار صدای فریادهاش تا ته آشپزخونه ی ما بود که خدا الهی منو از دست تو مرگ بده این چه شکری بود که من خوردم و زن تو شدم و .... 
من اصلا کاری به دعواشون ندارم میخوام بگم آدما بعضی وقتا خودشون جاده ی صاف زندگی رو ول می کنند و مستقیما میرن سر چاه و بی مهابا خودشون رو داخلش میندازند و مجبور میشن به خودکشی روحی کردن 
خودکشی یعنی دخالت در تصمیم خالق یکتا و این عذاب الهی رو در پی داره ، خدا یه لحظه هم به حال خودمون رهامون نکنه ، الهی آمین 
همراز دل
۱۳ مهر ۲۳:۴۱

الهی امین

پاسخ :
خدا همیشه هوای بنده هاشو داره 
مهدی ­­­­
۱۴ مهر ۰۲:۴۴

درست میگید.

:) مرسی. بسیار لطف دارید. نه خیلی خودم رو فکر کنم خوب نشون دادم. ولی خوبه آدم آرمان اینجوری داشته باشه حداقل. :) دنیا جای بهتری میشه.

پاسخ :
خواهش میکنم :-)
Mohsen Farajollahi シ
۱۴ مهر ۲۰:۲۹

واو :) ماشاءالله جواب کامنت های شما خودش یک پست جدا هستش :) بعله درست میفرمایین. البت من قصدم از گفتن پدرشوهر فقط نسبت دادن زنان نبود حقیقتش اینو تو نزدیکان دیدم ولی خب گفتم چندان واضح مطرحش نکنم :) درسته خیلی از آقایون هم اینطورین علی الخصوص اگر پدرشون آدم واقعا پولداری باشه. البت این شامل همه کس نمیشه ولی دیدم اکثر دغدغه افراد پولدار بچشون هست با اینکه هر چی گفتن بهش دادن ولی باز بچشون قدر یک ارزن جو هم بهشون اهمیت نمیده (این اصطلاحات نمیدونم از کجای مغزم میاد بیرون :/) از یک طرف تو بین مردم یک دیدگاه غلط ایجاد شده که هر کس بیشتر گریه میکنه واقعا اون رو دوست داشته در حالیکه نمیشه خود واقعی و نیت افراد رو شناخت! 

راستی در مورد پستی که تو اون یکی وبلاگ گذاشته بودین (در مورد ذبح گوسفند جلوی بچه و خشونت و این چیزا)... پاک یادم رفت جواب بدم :) من از این طریق میگفتم "خشونت در وجود ماست" چون اگر الان هیچ چیزی نباشه مبجور میشیم دست به قتل حیوانات بزنیم. یعنی الانشم مجبوریم! با اینکه پلاستیک و نمیدونم این چیزا اکثر کار های ما رو راه انداختن ولی هیچی نمیتونه جای چرم یا گوشتد رو بگیره و مطمئنم روزانه میلیون ها از جیوانات به صورت صنعتی و غیر صنعتی برای نیاز های انسان میمیرن. میدونم درکش برای منم واقعا تلخه ولی خب حقیقت اینه تو یک زنجیره غذایی قوی تر ها از صعیف ها تغذیه میکنن و اگر این کار رو نکنن هم خوب همون حیوانات هیچ فرقی با خاک روی زمین ندارن! یعنی بدون هدف از بین میرن... نمیگم انسان ها باید همیشه خشونت داشته باشن... نه! خشونت هم مثل سایر اخلاق ها و گناهان تو وجود انسان ها هست. انسان هست که تصمیم میگیره چه اخلاقی رو استفاده کنه و از چه اخلاقی دوری کنه. و البت این رو هم میدونم که خشونت مهلک و خراب کننده هست و اصلا نباید به مدت طولانی باشه. همین الان میخواستم بگن خشونت تو جنگ هم لازم هست ولی یاد داستان حضرت علی افتادم و پشیمون شدم :) در هر حال خشونت تو وجود ما هست اگر نبود هیچوقت جنگ و جدال و قتل عام اتفاق نمیوفتاد...

در مورد ذبح گوسفند هم به نظرم تا سنی اصلا نباید بچه ببینه شاید تا 14 سالگی ولی خب بعد 14 سالگی حتما باید این اتفاق بیوفته. چون که قبلا هم گفتم زندگی اونقدرام صلح آمیز و زیبا نیست. باید بعد های دیگه هم دیده بشه تا بعدا که بچه با این موقعیت ها مواجه شد درک کنه. البت تو شهر ها زیاد این حرفا مطرح نیست ولی تو روستا ها علی الخصوص پسر ها اگر از این چیز ها فرار کنن بهش میخندن. تو این موارد باید والدین مواظب باشن تا روی بچه تاثیر زیادی نزاره. مثلا عرض میکنم اگر بچه ای تو همون سنین نوجوانی درک نکنه که مواد مخدر و سیگار مضر هست احتمالش زیاده بعدا دچارش بشه. از این گذشته برخی افراد از این "دوری از خشونت" ممکنه سوء استفاده کنن و واقعا آدم رو آزار بدن! در کل معتقدم هر پسربچه ای باید بعد از رد کردن سن خاص خودش این چیزا رو ببینه و به قول معروف "نازنازی" نباشه :) بد برداشت نکنین واژه بهتری پیدا نکردم! 

 

+ نه اتفاقا قالب خوبه ولی خب اگر قصد تغییر دارین میتونین عوض کنین. بیان چه ایرادی میگیره؟ 

پاسخ :
معمولا به موضوعات به چشم جرقه ای برای اندیشه و توجه کردن نگاه می کنم و بعد تبادل نظر با افراد مختلف به خاطر همین پاسخ ها گاهی طولانی میشن 
در رابطه با اقوام تون باید بگم انسان موجودی سیری ناپذیر هست و هر چقدر هم خودت رو فداش کنی باز هم میگه کمه ، به خاطر همین هم جامعه داره سمت تک فرزندی میره ، من  میتونم بگم که بالای ۳۰ تشیع جنازه شرکت کرذم چه اقوام درجه یک یا درجه دو و به جرأت میتونم بگم که ندیدم تا حالا دامادی برای فوت مادرخانم یا پدرخانمش گریه کنه البته این نکته رو هم در نظر دارم که اقوام ما ملاک کل جامعه نیستند و همین طور عروس برای پدرشوهر یا مادرشوهرش گریه کنه و باز هم با در نظر گرفتن اینکه اقوام ما معیار کل جامعه ما نیست ،‌ درباره ی مرد که گریه نمیکنه هم قبلا پست گذاشتم و فکر کنم شما خوندین اگر نخوندین بگید براتون لینک بزارم 
مرگ مقدر الهی هست و خیلی موافق سوگواری های آزادهنده نیستم و قبلا نوشتم اگر یادتون باشه در خصوص واکنش مردم به فوت و گریه نکردن همسر خشایا الوند خدا بیامرز 
در خصوص ادامه ی کامنت تون هم همون پست کامنت میزاشتید بهتر بود چون با این پست مرتبط نیست 







نمیدونم مشکل از کجاست نمیتونم قالبمو عوض کنم در صورتی که تو وب جدید مشکلی نداشتم ، اجازه ی ایجاد قالب نمیده و من هم دیگه از فکرش اودم بیرون 
نیکان نیک منش
۱۸ مهر ۰۸:۰۱

سلام

وقتی ذهن و روح انسان از هر معنی و معنایی از زندگی خالی شد

آنوقت جا برای فکرکردن به موضوعی چون "خودکشی" ؛باز می شود!!!

پاسخ :
سلام خوش آمدید جناب نیک منش
برای چی انسان باید به این نقطه از زندگی برسه ؟ به پوچی رسیدن خیلی بد هست ، همه ی ما مشکلات خاص خودمون رو داریم اما سخت تر از زندگی و مشکلات ما هم وجود داره و ما نباید میدون رو خالی کنیم 
باید ذهن خلاقی داشته باشیم تا از موانع پل بسازیم برای زندگی بهتر نه اینکه پل بسازیم برای پرت شدن توی جهنم 
نیکان نیک منش
۲۰ مهر ۰۷:۵۰

سلام.

برای نداشتن معنا در زندگی به این نقطه از زندگی میرسه.

خیلی ها چرایی زندگی را فهم و درک نمی کنند(چون درکش واقعا سخت و پیچیده است) فلذا به مرور آفت بی معنایی، سرزمین فکرشان را تسخیر می نماید.

دکتر ویکتور فرانکل،روانپزشک و روانکاو انسان گرا کتابی دارد به نام " انسان در جستجوی معنا"

اگر فرصتی یافتید نگاهی به این کتاب بیافکنید.

پاسخ :
سلام 
نباید خیلی فلسفی نگاه کرد ، بعضی از سوالا برای انسان پیش میاد و جوابی براش پیدا نمیشه و این کمک میکنه به اون پوچی و بی معنایی رسیدن 
چشم حتما تهیه میکنم 
نـــای دل
۲۰ مهر ۱۰:۲۸

مقاومت در این روزگار و شرایط سختش بسی مشکل هست..

ان شاالله خدا کمک کنه و در برابر مشکلات صبوری بیشتری داشته باشیم...

پاسخ :
بله اون که درست اما اینم راهش نیست 
ان شاء الله 
عبداله رضوی
۲۰ مهر ۱۶:۳۶

شدنیه ولی سخت...

پاسخ :
چی ؟‌ 
عبداله رضوی
۲۱ مهر ۲۰:۵۱

قوی بودن

پاسخ :
اما شدنیه 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان